_id
stringlengths 6
8
| text
stringlengths 83
4.66k
| title
stringlengths 9
213
|
---|---|---|
MED-5360 | مطالعات ارتباط بین افسردگی و سطوح آنتی اکسیدانی و استرس اکسیدانی را نشان داده اند، اما به طور کلی مصرف آنتی اکسیدان ها و میوه ها و سبزیجات غنی از آنتی اکسیدان را شامل نمی شود. مطالعه حاضر ارتباط مقطعی بین افسردگی با تشخیص بالینی و مصرف آنتی اکسیدان ها، میوه ها و سبزیجات را در گروهی از افراد مسن بررسی کرد. مصرف آنتی اکسیدان، میوه و سبزیجات در 278 شرکت کننده مسن (144 مبتلا به افسردگی، 134 بدون افسردگی) با استفاده از پرسشنامه بسامد غذایی Block 1998، که بین سال های 1999 و 2007 اجرا شد، مورد ارزیابی قرار گرفت. همه شرکت کنندگان 60 سال یا بیشتر سن داشتند. دریافت ویتامین C، لوتئین و کریپتوکسانتین در افراد افسرده به طور معنی داری کمتر از شرکت کنندگان در مقایسه بود (05/0>p). علاوه بر این، مصرف میوه و سبزیجات، عامل تعیین کننده اولیه دریافت آنتی اکسیدان، در افراد افسرده کمتر بود. در مدلهای چند متغیره، کنترل سن، جنس، تحصیلات، امتیاز همبودی عروقی، شاخص توده بدن، کل چربی رژیم غذایی و الکل، ویتامین C، کریپتوکسانتین، میوهها و سبزیجات معنیدار بود. آنتی اکسیدان های مکمل های غذایی با افسردگی ارتباطی نداشتند. مصرف آنتی اکسیدان، میوه و سبزیجات در افراد مبتلا به افسردگی اواخر عمر کمتر از شرکت کنندگان در مقایسه بود. این ارتباط ممکن است تا حدی افزایش خطر بیماری قلبی عروقی را در میان افراد مسن افسرده توضیح دهد. علاوه بر این، این یافته ها به اهمیت منابع غذایی آنتی اکسیدانی به جای مکمل های غذایی اشاره دارد. | مصرف میوه، سبزیجات و آنتی اکسیدان در افراد مسن مبتلا به افسردگی کمتر است |
MED-5361 | هدف: مقایسه 2 فرآورده امگا 3 (n-3) غنی شده با ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) در مقابل دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) به عنوان مونوتراپی برای اختلال افسردگی اساسی (MDD) در 2 محل، کنترل شده با دارونما، تصادفی، دوتایی کارآزمایی بالینی کور روش: 196 بزرگسال (53 درصد زن؛ میانگین سنی [SD] = 44.7 [13.4] سال) با DSM-IV MDD و مقیاس رتبه بندی افسردگی همیلتون 17 ماده ای (HDRS-17) نمره ≥ 15 به طور تصادفی از 18 می به طور مساوی انتخاب شدند. ، 2006، تا 30 ژوئن 2011، تا 8 هفته درمان دوسوکور با n-3 خوراکی غنی شده با EPA 1000 میلی گرم در روز، n-3 غنی شده با DHA 1000 میلی گرم در روز، یا دارونما. نتایج: 154 نفر مطالعه را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل قصد درمان (mITT) اصلاح شده (177 نفر با ≥ 1 ویزیت پست پایه؛ 59.3٪ زن، میانگین سن [SD] 45.8 [12.5] سال) از اندازه گیری های مکرر مدل ترکیبی (MMRM) استفاده کردند. هر 3 گروه از نظر آماری بهبود قابل توجهی را در HDRS-17 (اندازه گیری پیامد اولیه)، فهرست سریع 16 ماده ای علائم افسردگی-گزارش خود (QIDS-SR-16) و مقیاس بهبود جهانی بالینی-شدت (CGI-S) نشان دادند. P <0.05)، اما هیچ یک از آماده سازی n-3 از دارونما جدا نشد (P > 0.05). میزان پاسخ و بهبودی به ترتیب در محدوده 50-40 درصد و 30 درصد برای همه تیمارها بود، بدون اینکه تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود داشت. یک آزمودنی که n-3 غنی شده با EPA دریافت می کرد به دلیل بدتر شدن افسردگی، و یک نفر که دارونما دریافت می کرد به دلیل واکنش منفی نامشخص به قرص ها قطع شد. نتیجهگیری: N-3 غنیشده با EPA و غنیشده با DHA نسبت به دارونما برای درمان MDD برتری نداشتند. ثبت آزمایشی: شناسه ClinicalTrials.gov: NCT00517036. © Copyright 2015 Physicians Postgraduate Press, Inc. | یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دوسوکور که ایکوزاپنتانوئیک اسید را با اسید دوکوزاهگزانوئیک برای افسردگی مقایسه می کند. |
MED-5362 | پس زمینه: مطالعات بر روی مواد مغذی منفرد بر روی افسردگی نتایج متناقضی را به همراه داشته است و آنها نتوانسته اند تعاملات پیچیده بین مواد مغذی را در نظر بگیرند. تعداد فزایندهای از مطالعات در سالهای اخیر در حال بررسی ارتباط الگوهای کلی رژیم غذایی و افسردگی هستند. هدف: این مطالعه با هدف مرور سیستماتیک متون فعلی و انجام متاآنالیز مطالعات مربوط به ارتباط بین الگوهای غذایی و افسردگی انجام شد. طراحی: شش پایگاه داده الکترونیکی برای مقالاتی که تا اوت 2013 منتشر شده بودند که ارتباط رژیم غذایی کل و افسردگی را در میان بزرگسالان بررسی میکردند، جستجو شدند. فقط مطالعاتی که از نظر روششناختی دقیق در نظر گرفته شدند، وارد شدند. دو بازبین مستقل انتخاب مطالعه، رتبه بندی کیفیت و استخراج داده ها را تکمیل کردند. اندازه اثر مطالعات واجد شرایط با استفاده از مدلهای اثرات تصادفی ادغام شدند. خلاصه ای از یافته ها برای مطالعاتی ارائه شد که نمی توانستند متاآنالیز شوند. نتایج: در مجموع 21 مطالعه شناسایی شد. نتایج حاصل از 13 مطالعه مشاهده ای ادغام شدند. دو الگوی غذایی شناسایی شد. الگوی رژیم غذایی سالم به طور قابل توجهی با کاهش احتمال افسردگی مرتبط بود (OR: 0.84؛ 95% فاصله اطمینان (CI: 0.76، 0.92؛ P <0.001). هیچ ارتباط آماری معنی داری بین رژیم غذایی غربی و افسردگی مشاهده نشد (OR: 1.17؛ 95% فاصله اطمینان: 0.97، 1.68؛ P = 0.094). با این حال، مطالعات برای برآورد دقیق این اثر بسیار اندک بود. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مصرف زیاد میوه، سبزیجات، ماهی و غلات کامل ممکن است با کاهش خطر افسردگی مرتبط باشد. با این حال، کارآزماییهای تصادفیسازی شده با کیفیت بالا و مطالعات کوهورت برای تأیید این یافته، بهویژه توالی زمانی این ارتباط، مورد نیاز است. | بررسی سیستماتیک و متاآنالیز الگوهای رژیم غذایی و افسردگی در بزرگسالان ساکن جامعه. |
MED-5363 | هدف: اگرچه چندین مطالعه ارتباط حالت افسردگی را با مواد مغذی و غذاهای خاص گزارش کرده اند، مطالعات کمی ارتباط با الگوهای غذایی در بزرگسالان را بررسی کرده اند. ما ارتباط بین الگوهای اصلی رژیم غذایی و علائم افسردگی را در ژاپنی بررسی کردیم. مواد و روشها: آزمودنیها 521 کارمند شهرداری (309 مرد و 212 زن) 67-21 ساله بودند که در بررسی سلامت در زمان معاینه دورهای شرکت کردند. علائم افسردگی با استفاده از مقیاس مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افسردگی (CES-D) ارزیابی شد. الگوهای غذایی با استفاده از تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی مصرف 52 ماده غذایی و آشامیدنی به دست آمد که با استفاده از پرسشنامه تاریخچه رژیم غذایی معتبر مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک برای تخمین نسبت شانس علائم افسردگی (CES-D> یا = 16) با تعدیل برای متغیرهای مخدوش کننده بالقوه استفاده شد. نتایج: ما سه الگوی غذایی را شناسایی کردیم. یک الگوی غذایی سالم ژاپنی که با مصرف زیاد سبزیجات، میوه، قارچ و محصولات سویا مشخص می شود با علائم افسردگی کمتری همراه بود. نسبتهای شانس تعدیلشده با چند متغیره (فاصله اطمینان 95%) برای داشتن علائم افسردگی برای پایینترین تا بالاترین سهکالهای الگوی غذایی سالم ژاپنی به ترتیب 1.00 (مرجع)، 0.99 (0.62-1.59) و 0.44 (0.25-0.78) بود. (P برای روند=0.006). سایر الگوهای غذایی با علائم افسردگی ارتباط قابل ملاحظه ای نداشتند. نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد که یک الگوی غذایی سالم ژاپنی ممکن است با کاهش شیوع وضعیت افسردگی مرتبط باشد. | الگوهای غذایی و علائم افسردگی در میان مردان و زنان ژاپنی |
MED-5364 | هدف: ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) و دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) به عنوان محافظ در برابر خودکشی نقش دارند. با این حال، مشخص نیست که مصرف بیشتر EPA و DHA یا ماهی، منبع اصلی این مواد مغذی، خطر خودکشی را در میان ژاپنیها کاهش میدهد که میزان مصرف ماهی و میزان خودکشی هر دو بالاست. این مطالعه به صورت آیندهنگر رابطه بین مصرف ماهی، EPA یا DHA و خودکشی را در میان مردان و زنان ژاپنی بررسی کرد. روش: آزمودنیها 47351 مرد و 54156 زن 40-69 ساله بودند که در مطالعه JPHC شرکت کردند، پرسشنامه بسامد غذا را در سالهای 1995-1999 تکمیل کردند و تا دسامبر 2005 برای مرگ دنبال شدند. ما از مدل رگرسیون خطرات متناسب کاکس برای تخمین استفاده کردیم. نسبت خطر (HR) و فاصله اطمینان 95٪ (CI) برای خودکشی بر اساس پنجک مصرف. نتایج: در مجموع 213 و 85 مرگ ناشی از خودکشی طی 403019 و 473351 نفر-سال پیگیری برای مردان و زنان ثبت شد. مصرف بیشتر ماهی، EPA یا DHA با خطر کمتر خودکشی مرتبط نبود. HR چند متغیره (95% CI) مرگ خودکشی برای بالاترین در مقابل کمترین پنجک مصرف ماهی به ترتیب 0.95 (0.60-1.49) و 1.20 (0.58-2.47) برای مردان و زنان بود. افزایش قابل توجهی در خطر مرگ ناشی از خودکشی در بین زنان با مصرف بسیار کم ماهی مشاهده شد، با HRs (95٪ CI) برای افرادی که در صدک 0-5 در مقابل پنجک میانی 3.41 (1.36-8.51) قرار داشتند. نتیجه گیری: نتیجه کلی ما از نقش محافظتی مصرف بیشتر ماهی، EPA یا DHA در برابر خودکشی در مردان و زنان ژاپنی پشتیبانی نمی کند. حق چاپ © 2010 Elsevier B.V. کلیه حقوق محفوظ است. | مصرف اسیدهای چرب با زنجیره طولانی n-3، مصرف ماهی و خودکشی در گروهی از مردان و زنان ژاپنی - مرکز بهداشت عمومی ژاپن (JPHC) ... |
MED-5365 | افسردگی یک وضعیت پزشکی با یک الگوی بیولوژیکی پیچیده از اتیولوژی است که شامل عوامل ژنتیکی و اپی ژنتیکی همراه با عوامل استرس زای محیطی مختلف است. شواهد اخیر حاکی از آن است که فرآیندهای استرس اکسیداتیو ممکن است نقش مرتبطی در مکانیسم(های) بیماریزای بسیاری از اختلالات روانپزشکی عمده از جمله افسردگی داشته باشند. نشان داده شده است که گونههای فعال اکسیژن و نیتروژن سطح و فعالیت نورآدرنالین (نوراپی نفرین)، سروتونین، دوپامین و گلوتامات، انتقالدهندههای عصبی اصلی درگیر در زیستشناسی عصبی افسردگی را تعدیل میکنند. افسردگی شدید با کاهش غلظت چندین ترکیب آنتی اکسیدانی درون زا مانند ویتامین E، روی و کوآنزیم Q10 یا آنزیم هایی مانند گلوتاتیون پراکسیداز و با اختلال در وضعیت آنتی اکسیدانی کل همراه است. این مشاهدات اهداف بالقوه جدیدی را برای توسعه مداخلات درمانی مبتنی بر ترکیبات آنتی اکسیدانی معرفی می کند. بررسی حاضر بر نقش احتمالی فرآیندهای استرس اکسیداتیو در پاتوژنز افسردگی تمرکز دارد. پتانسیل درمانی ترکیبات آنتی اکسیدانی به عنوان یک درمان کمکی برای داروهای ضد افسردگی معمولی مورد بحث قرار گرفته است. به عنوان مثال، نشان داده شده است که N-استیل سیستئین در یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده با دارونما، مزایای قابل توجهی بر علائم افسردگی دارد. علاوه بر این، کورکومین، رنگدانه زرد کاری، به شدت با هموستاز ردوکس عصبی در CNS تداخل می کند و دارای فعالیت ضد افسردگی در مدل های حیوانی مختلف افسردگی است، همچنین به دلیل توانایی آن در مهار مونوآمین اکسیدازها. نیاز فوری به ایجاد درمانهای قابل تحملتر و مؤثرتر برای اختلالات افسردگی وجود دارد و چندین درمان آنتیاکسیدانی امیدوارکننده به نظر میرسند و مستحق مطالعه بیشتر هستند. | آنتی اکسیدان ها به عنوان داروهای ضد افسردگی: واقعیت یا خیال؟ |
MED-5366 | زمینه: تصور میشود که پیروی از الگوی غذایی مدیترانهای (MDP) فرآیندهای التهابی، عروقی و متابولیکی را که ممکن است در خطر افسردگی بالینی دخیل باشند، کاهش میدهد. هدف: ارزیابی ارتباط بین پایبندی به MDP و بروز افسردگی بالینی. DESIGN: مطالعه آینده نگر که از یک پرسشنامه 136 موردی تأیید شده بسامد غذا برای ارزیابی پایبندی به MDP استفاده می کند. امتیاز MDP به طور مثبت مصرف سبزیجات، میوه و آجیل، غلات، حبوبات و ماهی را وزن کرد. نسبت اسیدهای چرب تک غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع؛ و مصرف متوسط الکل، در حالی که گوشت یا محصولات گوشتی و لبنیات پرچرب وزن منفی داشتند. تنظیم: گروهی پویا از فارغ التحصیلان دانشگاه (پروژه پیگیری دانشگاه Seguimiento Universidad de Navarra/دانشگاه ناوارا [SUN]). شرکت کنندگان: در مجموع 10 094 شرکت کننده اسپانیایی اولیه سالم از پروژه SUN در این مطالعه شرکت کردند. استخدام در 21 دسامبر 1999 آغاز شد و ادامه دارد. اندازهگیری پیامد اصلی: شرکتکنندگان در صورتی که در ابتدا فاقد افسردگی و داروهای ضدافسردگی بودند، بهعنوان مبتلا به افسردگی طبقهبندی شدند و در طول پیگیری، تشخیص پزشک از افسردگی بالینی و/یا استفاده از داروهای ضدافسردگی را گزارش کردند. نتایج: پس از یک پیگیری متوسط 4.4 ساله، 480 مورد جدید افسردگی شناسایی شد. نسبت های خطر تعدیل شده چندگانه (95% فواصل اطمینان) افسردگی برای 4 دسته متوالی بالای پایبندی به MDP (با در نظر گرفتن دسته پایین ترین پایبندی به عنوان مرجع) 0.74 (0.57-0.98)، 0.66 (0.50-0.86)، 0.49 بود. (0.36-0.67) و 0.58 (0.44-0.77) (P برای روند <.001). روابط دوز-پاسخ معکوس برای میوه و آجیل، نسبت اسیدهای چرب تک غیراشباع به اشباع شده و حبوبات یافت شد. نتیجه گیری: نتایج ما نقش محافظتی بالقوه MDP را با توجه به پیشگیری از اختلالات افسردگی نشان می دهد. برای تایید این یافته ها به مطالعات و آزمایشات طولی اضافی نیاز است. | ارتباط الگوی غذایی مدیترانه ای با بروز افسردگی: دانشگاه Seguimiento Universidad de Navarra/دانشگاه ناوارا فول... |
MED-5367 | هدف ما رابطه مقطعی و طولی بین کاروتنوئیدهای پلاسما و علائم افسردگی را طی یک پیگیری شش ساله در افراد مسن بررسی کردیم. روش ها و مواد این تحقیق بخشی از مطالعه InCHIANTI است، یک مطالعه آینده نگر مبتنی بر جمعیت بر روی افراد مسن در توسکانی، ایتالیا. نمونه برای این تجزیه و تحلیل شامل 958 زن و مرد 65 سال و بالاتر بود. کاروتنوئیدهای کل پلاسما در ابتدا بررسی شدند. علائم افسردگی در ابتدا و در پیگیری 3 و 6 ساله با استفاده از مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک - مقیاس افسردگی (CES-D) ارزیابی شد. خلق افسرده به صورت CES-D≥20 تعریف شد. ResultsIn در ابتدا، سطح کاروتنوئید کل بالاتر با احتمال کمتر خلق و خوی افسرده (OR = 0.82، 95٪ CI = 0.68-0.99، 0.04 = P) پس از تعدیل برای جمعیت شناختی، سلامت و التهاب همراه بود. پس از حذف شرکت کنندگان با خلق افسرده پایه و استفاده از داروهای ضد افسردگی، سطح کاروتنوئیدهای کل بالاتر با خطر کمتر بروز خلق افسرده مرتبط بود (OR=0.72، 95%CI=0.52-0.99، P=0.04) در ادامه 6 سال. بالا، پس از تعدیل عوامل مخدوش کننده به علاوه خط پایه CES-D. نشانگر التهابی آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 تا حدی واسطه این ارتباط است. بحث غلظت های پایین پلاسمایی کاروتنوئیدها با علائم افسردگی مرتبط است و بروز علائم افسردگی جدید را در افراد مسن پیش بینی می کند. درک مکانیسم این ارتباط ممکن است اهداف بالقوه برای پیشگیری و درمان را آشکار کند. | ارتباط بین کاروتنوئیدهای پلاسما و علائم افسردگی در افراد مسن |
MED-5368 | مصرف اسیدهای چرب غیراشباع n-3 و n-6 (PUFAs) در پاتوژنز افسردگی نقش دارد. ما به دنبال تخمین ارتباط بین مصرف ماهی و n-3 و n-6 PUFA و مرگ و میر خودکشی در طول دوره پیگیری طولانی مدت بودیم. در این مطالعه کوهورت آیندهنگر، پرسشنامههای دوسالانه بر روی 42290 مرد ثبتنام شده در مطالعه پیگیری متخصصان سلامت (1988-2008)، 72231 زن در مطالعه سلامت پرستاران (1986-2008) و 90،83 زن ثبتنام شده اجرا شد. مطالعه سلامت II (1993-2007). ماهی های رژیمی و دریافت n-3 و n-6 PUFA هر 4 سال یکبار با استفاده از یک پرسشنامه معتبر فرکانس غذا ارزیابی شد. مرگ و میر خودکشی از طریق بررسی کور گواهی فوت توسط پزشک و گزارش های بیمارستانی یا آسیب شناسی مشخص شد. خطرات نسبی تعدیلشده مرگومیر خودکشی با مدلهای مخاطرات متناسب کاکس چند متغیره برآورد شد و با استفاده از متاآنالیز اثرات تصادفی در بین گروهها ادغام شد. مخاطرات نسبی چند متغیره تلفیقی برای خودکشی در میان افرادی که در بالاترین چارک دریافت n-3 یا n-6 PUFAs، نسبت به پایین ترین چارک، از 1.08 تا 1.46 برای n-3 PUFAs (Ptrend = 0.11-0.52) و از 0.68 تا 1.19 برای n-6 PUFA (Ptrend = 0.09-0.54). ما شواهدی پیدا نکردیم که مصرف n-3 PUFA یا ماهی خطر خودکشی کامل را کاهش دهد. | مرگ و میر خودکشی در رابطه با دریافت رژیم غذایی اسیدهای چرب غیراشباع n-3 و n-6 و ماهی: یافته های مبهم از 3 مطالعه کوهورت بزرگ در ایالات متحده |
MED-5369 | پس زمینه: تخمین زده می شود که سالانه یک میلیون خودکشی کامل در سراسر جهان وجود دارد. به عنوان پاسخی به نگرانی فزاینده در مورد خودکشی در اروپا، مطالعه EUROSAVE (بررسی اروپایی اپیدمیولوژی خودکشی و خشونت) برای بررسی روندهای اخیر در اپیدمیولوژی مرگ و میر خودکشی و خودکشی در اتحادیه اروپا (EU) انجام شد. روشها: دادههای مرگ و میر ناشی از خودکشی و خودکشی برای 15 کشور اتحادیه اروپا برای سالهای 1984-1998 از سازمان بهداشت جهانی (WHO)، اداره آمار اروپا کمیسیون اروپا (EUROSTAT) و آژانسهای آماری ملی بهدست آمد. همچنین دادهها برای گروه دوم مرگهایی که بهعنوان «خشونت نامشخص» یا «سایر خشونتها» طبقهبندی شدهاند، بهدست آمد. نرخ مرگ و میر استاندارد شده با سن محاسبه و برای روند در طول زمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: فنلاند بالاترین میزان خودکشی را داشت، در حالی که یونان کمترین میزان خودکشی را در آخرین سال موجود (1997) داشت. نرخ خودکشی استاندارد شده بر اساس سن در کشورهای مدیترانه کمترین میزان را نشان می دهد. روندهای زمانی خطی نزولی قابل توجهی در مرگ و میر ناشی از خودکشی در بیشتر کشورها مشاهده شد، اگرچه نرخ ها به طور قابل توجهی بین کشورها متفاوت بود. هر دو ایرلند و اسپانیا روندهای خطی صعودی قابل توجهی را در مرگ و میر خودکشی نشان دادند. پرتغال بالاترین میزان مرگ و میر نامشخص را در سالهای 1984 و 1998 داشت در حالی که یونان در هر دو سال 1984 و 1997 کمترین میزان را داشت. روند خطی مرگ و میر ناشی از علل نامشخص نتیجهگیری: اگرچه به نظر میرسد که نرخ خودکشی در بیشتر کشورها رو به کاهش است، اما اعتبار دادهها نامشخص است. طبقه بندی نادرست ممکن است به تغییرات جغرافیایی و زمانی در میزان خودکشی در برخی از کشورهای اتحادیه اروپا کمک کند، اما این پدیده را توضیح نمی دهد. تحقیقات دقیق تر برای مقایسه روش ها و شیوه های ثبت خودکشی در سراسر اتحادیه اروپا مورد نیاز است. در غیاب داده های کافی در سطح اتحادیه اروپا در مورد اپیدمیولوژی خودکشی، پیشگیری موثر از این پدیده ناراحت کننده احتمالاً گریزان باقی خواهد ماند. | مرگ و میر خودکشی در اتحادیه اروپا |
MED-5370 | سابقه و هدف: مصرف اسیدهای چرب امگا-3 با زنجیره بسیار طولانی (w-3 PUFA) و مصرف ماهی به عنوان عوامل محافظتی در برابر اختلالات عصبی-روانی پیشنهاد شده است، اما مطالعات کوهورت بزرگ برای ارزیابی این ارتباط کم است. هدف از مطالعه: ارزیابی ارتباط بین مصرف w-3-PUFA و مصرف ماهی و اختلالات روانی. روش ها: یک مطالعه کوهورت آینده نگر در 7903 شرکت کننده انجام شد. مصرف W-3 PUFA و مصرف ماهی از طریق یک پرسشنامه نیمه کمی بسامد مواد غذایی معتبر مشخص شد. پیامدها پس از 2 سال پیگیری عبارت بودند از: (1) اختلال روانی حادثه (افسردگی، اضطراب یا استرس)، (2) افسردگی حادثه، و (3) اضطراب حادثه. مدلهای رگرسیون لجستیک و مدلهای افزودنی تعمیمیافته برای ارزیابی رابطه بین مصرف w-3 PUFA یا مصرف ماهی و بروز این پیامدها مناسب بودند. نسبت شانس (OR) و فاصله اطمینان 95٪ آنها (CI) محاسبه شد. یافته ها: 173 مورد افسردگی، 335 مورد اضطراب و 4 مورد استرس طی پیگیری 2 ساله مشاهده شد. ORs (95% CI) اختلال روانی برای پنجک های متوالی دریافت PUFA w-3 تنظیم شده با انرژی 1 (مرجع)، 0.72 (0.52-0.99)، 0.79 (0.58-1.08)، 0.65 (0.47-0.90) و 1.04 بود. (0.78-1.40). افراد با مصرف متوسط ماهی (پنجک سوم و چهارم مصرف: میانه هر پنجک به ترتیب 3/83 و 112 گرم در روز) کاهش خطر نسبی بالاتر از 30 درصد داشتند. نتیجهگیری: یک مزیت بالقوه مصرف w-3 PUFA در کل اختلالات روانی پیشنهاد میشود، اگرچه هیچ روند خطی آشکاری وجود نداشت. | مصرف اسیدهای چرب امگا 3 با زنجیره طولانی، مصرف ماهی و اختلالات روانی در مطالعه کوهورت SUN. |
MED-5371 | ما یک متاآنالیز از کارآزماییهای تصادفیسازی شده و کنترلشده با دارونما در مورد درمان با اسیدهای چرب امگا 3 برای اختلال افسردگی اساسی به منظور تعیین اثربخشی و بررسی منابع ناهمگونی بین کارآزماییها انجام دادیم. PubMED (1965-مه 2010) برای کارآزمایی های تصادفی شده و کنترل شده با پلاسبو اسیدهای چرب امگا 3 برای اختلال افسردگی اساسی مورد جستجو قرار گرفت. معیار پیامد اولیه ما، تفاوت میانگین استاندارد شده در اندازه گیری بالینی شدت افسردگی بود. در متاآنالیز طبقه بندی شده، ما اثرات طول مدت کارآزمایی، کیفیت روش شناختی کارآزمایی، شدت افسردگی پایه، نشانه های تشخیصی، دوز ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) و دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) را در آماده سازی امگا-3، و اینکه آیا اسید چرب امگا-3 بررسی کردیم. به صورت تک درمانی یا تقویت کننده داده شد. در 13 کارآزمایی تصادفی شده و کنترل شده با دارونما که کارآیی اسیدهای چرب امگا 3 را شامل 731 شرکت کننده بررسی کردند، متاآنالیز هیچ فایده قابل توجهی را از درمان اسید چرب امگا 3 در مقایسه با دارونما نشان نداد (SMD=0.11، 95% فاصله اطمینان (CI): 0.04-، 0.26). متاآنالیز ناهمگونی و سوگیری انتشار قابل توجهی را نشان داد. تقریباً تمام شواهد مربوط به فواید امگا 3 پس از تعدیل سوگیری انتشار با استفاده از روش trim-and-fill حذف شد (SMD=0.01، 95% فاصله اطمینان (CI: -0.13، 0.15). آنالیزهای ثانویه روندی را به سمت افزایش اثربخشی اسیدهای چرب امگا 3 در کارآزماییهایی با کیفیت روششناختی پایینتر، کارآزماییهایی با مدت کوتاهتر، کارآزماییهایی که از تکمیل کنندهها به جای تجزیه و تحلیل قصد درمان استفاده میکردند، و کارآزماییهایی که در آن شرکتکنندگان مطالعه افسردگی پایه بیشتری داشتند، پیشنهاد کرد. شدت، کارآزماییهای منتشر شده کنونی فواید کوچک و غیر قابل توجهی از اسیدهای چرب امگا 3 برای افسردگی اساسی نشان میدهند. تقریباً تمام اثربخشی درمان مشاهده شده در ادبیات منتشر شده ممکن است به سوگیری انتشار نسبت داده شود. | اسیدهای چرب امگا 3 برای درمان افسردگی: مرور سیستماتیک و متاآنالیز |
MED-847 | سابقه و هدف: شواهد مربوط به مصرف گوشت و خطر ابتلا به سرطان سلول کلیوی (RCC) متناقض است. جهش زاهای مربوط به پخت و فرآوری گوشت، و تغییرات بر اساس نوع فرعی RCC ممکن است مهم باشد. هدف: در یک گروه بزرگ ایالات متحده، ما مصرف گوشت و ترکیبات مرتبط با گوشت را در رابطه با خطر ابتلا به RCC، و همچنین زیرگروههای بافتشناسی سلولهای شفاف و پاپیلاری RCC بررسی کردیم. طرح: شرکت کنندگان در مطالعه (492186) یک ارزیابی دقیق رژیم غذایی مرتبط با پایگاه داده آهن هِم، آمین های هتروسیکلیک (HCA)، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs)، غلظت نیترات و نیتریت در گوشت های پخته شده و فرآوری شده را تکمیل کردند. بیش از 9 (میانگین) سال پیگیری، ما 1814 مورد RCC (498 سلول شفاف و 115 آدنوکارسینوم پاپیلاری) را شناسایی کردیم. منابع انسانی و 95 درصد CI در پنجک ها با استفاده از رگرسیون مخاطرات متناسب کاکس چند متغیره برآورد شدند. نتایج: مصرف گوشت قرمز [62.7 گرم (پک 5) در مقایسه با 9.8 گرم (پنجک 1) در هر 1000 کیلو کالری (متوسط)] با تمایل به افزایش خطر RCC همراه بود [HR: 1.19; 95% فاصله اطمینان (CI): 1.01، 1.40; P-trend = 0.06] و افزایش 2 برابری خطر RCC پاپیلاری [P-trend = 0.002]. مصرف بنزو (a) پیرن (BaP)، نشانگر PAHs، و 2-آمینو-1-متیل-6-فنیل-ایمیدازو[4،5-b] پیریدین (PhIP)، یک HCA، با یک HCA قابل توجه همراه بود. 20 تا 30 درصد افزایش خطر RCC و 2 برابر افزایش خطر RCC پاپیلاری. هیچ ارتباطی برای زیرگروه سلول شفاف مشاهده نشد. نتیجهگیری: مصرف گوشت قرمز ممکن است خطر RCC را از طریق مکانیسمهای مرتبط با ترکیبات پخت BaP و PhIP افزایش دهد. به نظر می رسد که یافته های ما برای RCC ناشی از ارتباط قوی با گونه بافت شناسی پاپیلاری نادرتر باشد. این مطالعه در Clinicaltrials.gov با نام NCT00340015 ثبت شده است. | تحقیقات آینده نگر بزرگ در مورد مصرف گوشت، جهش زاهای مرتبط و خطر سرطان سلول کلیوی |
MED-873 | پس زمینه: وانیلین مسئول طعم و بوی وانیل است، یک عامل طعم دهنده به طور گسترده ای استفاده می شود. مطالعات قبلی نشان داد که وانیلین میتواند ترمیم جهشها را افزایش داده و در نتیجه به عنوان یک ضد جهشزا عمل کند. با این حال، نقش آن در سرطان، بیماری که ارتباط نزدیکی با جهش دارد، هنوز به طور کامل مشخص نشده است. روشها: از این رو، این مطالعه خواص سیتولیتیک و سیتواستاتیک وانیلین را در برابر HT-29، یک رده سلولی سرطان کولورکتال انسانی بررسی کرد. روشهای مورد استفاده شامل سنجش بقای سلولی، آنالیز مورفولوژیکی سلولی رنگآمیزی مضاعف آکریدین نارنجی (AO) - اتیدیوم بروماید (EB)، آنالیز چرخه سلولی، آزمایش آپوپتوز یدید انکسین V-پروپیدیوم و تکثیر سلولی نشاندار 5-برومو-2-دئوکسیاوریدین (BrdU) سنجش نتایج: نتایج نشان داد که آپوپتوز توسط وانیلین و IC(50) برای رده های سلولی طبیعی HT-29 و NIH/3T3 به ترتیب 400 میکروگرم بر میلی لیتر و 1000 میکروگرم بر میلی لیتر بود. غلظت های مختلف وانیلین چرخه سلولی را در ایست های بازرسی مختلف متوقف می کند. سنجش تکثیر سلولی نشاندار 5-Bromo-2-deoxyuridine نشان داد که توقف G0/G1 در غلظت کمتر وانیلین (200 میکروگرم در میلی لیتر) به دست آمد در حالی که تجزیه و تحلیل چرخه سلولی توسط فلوسایتومتر نشان داد که توقف G2/M در غلظت بالاتر وانیلین رخ می دهد. (1000 میکروگرم در میلی لیتر). نتیجه گیری: اثرات سیتولیتیک و سیتواستاتیک نشان داده شده توسط وانیلین نشان داد که می تواند یک عامل پیشگیری کننده از سرطان روده بزرگ مفید باشد. مطالعات بیشتری در داخل بدن باید انجام شود تا تأیید شود که اثرات مشابهی ممکن است در حیوانات رخ دهد. | آپوپتوز و توقف چرخه سلولی رده سلولی سرطان کولورکتال انسانی HT-29 ناشی از وانیلین |
MED-874 | سابقه و هدف: لیگاند القا کننده آپوپتوز مرتبط با فاکتور نکروز تومور (TRAIL) یک عامل ضد سرطانی امیدوارکننده است که به طور انتخابی سلول های سرطانی را با تأثیر کمی بر سلول های طبیعی می کشد. با این حال، مقاومت TRAIL به طور گسترده در سلول های سرطانی یافت می شود. ما قبلاً اثرات ضد متاستاتیک و ضد رگ زایی وانیلین، یک عامل طعم دهنده از وانیل را گزارش کرده ایم. در اینجا ما اثر حساسکننده وانیلین را بر روی رده سلولی سرطان دهانه رحم انسانی مقاوم به TRAIL، HeLa، ارزیابی کردهایم. مواد و روش ها: زنده ماندن سلولی پس از درمان با کیت شمارش سلولی WST-1 تعیین شد. آپوپتوز با شناسایی فعال شدن کاسپاز-3 و برش پلی (ADP-ribose) پلیمراز با استفاده از تجزیه و تحلیل immunoblot نشان داده شد. اثر تیمارها بر مسیر سیگنالینگ TRAIL و فعالسازی فاکتور هستهای kappaB (FN-kappaB) با استفاده از آنالیز immunoblot و سنجش گزارشگر لوسیفراز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج: پیشدرمان سلولهای HeLa با وانیلین باعث افزایش مرگ سلولی ناشی از TRAIL از طریق مسیر آپوپتوز شد. پیش تیمار وانیلین، فسفوریلاسیون p65 ناشی از TRAIL و فعالیت رونویسی NF-kappaB را مهار کرد. نتیجهگیری: وانیلین با مهار فعالسازی NF-kappaB، سلولهای HeLa را به آپوپتوز ناشی از TRAIL حساس میکند. | وانیلین از طریق مهار فعال سازی NF-kappaB، آپوپتوز ناشی از TRAIL را در سلول های سرطانی افزایش می دهد. |
MED-875 | اهداف: هدف از این مطالعه جستجوی یک بازدارنده جدید حس حد نصاب و تجزیه و تحلیل فعالیت بازدارنده آن بود. روشها و نتایج: مهار سنجش حد نصاب با استفاده از جهش Tn-5، Chromobacterium violaceum CV026 بررسی شد. دانه های وانیل (Vanilla planifolia Andrews) با استفاده از متانول آبی 75 درصد (v/v) استخراج و به کشت C. violaceum CV026 اضافه شد. فعالیت بازدارندگی با کمی سازی تولید ویولاسین با استفاده از اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که عصاره وانیل به طور قابل توجهی تولید ویولاسین را به صورت وابسته به غلظت کاهش داد که نشان دهنده مهار حس حد نصاب است. نتیجهگیری: وانیل، یک ادویه و طعم پرکاربرد، میتواند حس حد نصاب باکتریایی را مهار کند. اهمیت و تأثیر مطالعه: نتایج نشان می دهد که مصرف مواد غذایی حاوی وانیل ممکن است با مهار سنجش حد نصاب و جلوگیری از پاتوژنز باکتریایی، سلامت انسان را ارتقا دهد. مطالعات بیشتری برای جداسازی مواد خاص از عصاره وانیل که به عنوان بازدارنده های سنجش حد نصاب عمل می کنند، مورد نیاز است. | مهار تشخیص حد نصاب باکتریایی توسط عصاره وانیل. |
MED-905 | ارتباط قومی دارویی: نوشیدنیهای گل هیبیسکوس سابداریفا به طور گسترده در مکزیک به عنوان ادرارآور برای درمان اختلالات گوارشی، بیماریهای کبدی، تب، کلسترول خون بالا و فشار خون بالا استفاده میشود. آثار مختلف نشان داده اند که عصاره هیبیسکوس سابداریفا باعث کاهش فشار خون در انسان می شود و اخیراً نشان داده ایم که این اثر به دلیل فعالیت بازدارنده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE) است. هدف از مطالعه: هدف از مطالعه حاضر جداسازی و شناسایی ترکیبات مسئول فعالیت ACE عصاره آبی هیبیسکوس سابداریفا بود. مواد و روشها: تقسیمبندی هدایتشده توسط زیستسنجی عصاره آبی کالیس خشک Hibiscus sabdariffa با استفاده از HPLC آمادهسازی فاز معکوس، و آزمون مهار ACE در شرایط آزمایشگاهی، به عنوان مدل مانیتور بیولوژیکی، برای جداسازی استفاده شد. ترکیبات جدا شده با روش های طیف سنجی مشخص شدند. ResultsThe آنتوسیانین دلفینیدین-3-O-سامبوبیوزید (1) و سیانیدین-3-O-سامبوبیوزید (2) با تصفیه زیست سنجش هدایت شده جدا شد. این ترکیبات مقادیر IC(50) (به ترتیب 84.5 و 68.4 میکروگرم در میلی لیتر) را نشان دادند که مشابه آنهایی است که توسط گلیکوزیدهای فلاونوئید مرتبط به دست می آیند. تعیین جنبشی نشان داد که این ترکیبات با رقابت با سوبسترا برای سایت فعال، فعالیت آنزیم را مهار می کنند. نتیجه گیری: فعالیت بازدارنده ACE رقابتی آنتوسیانین های 1 و 2 برای اولین بار گزارش شده است. این فعالیت با استفاده دارویی عامیانه از Hibiscus sabdariffa calyces به عنوان ضد فشار خون مطابقت دارد. حق چاپ 2009 Elsevier Ireland Ltd. کلیه حقوق محفوظ است. | مهار فعالیت آنزیم آنژیوتانسین کانورتین (ACE) توسط آنتوسیانین های دلفینیدین- و سیانیدین-3-O-سامبوبیوزیدهای هیبیسکوس سابداریفا. |
MED-914 | برنج وحشی چینی بیش از 3000 سال است که مصرف می شود، اما ایمنی آن به عنوان یک غذا در چین هرگز ثابت نشده است. دانه حاوی مقادیر بیشتری پروتئین، خاکستر و فیبر خام نسبت به برنج سفید است. سطح عناصر معدنی غیر مغذی مانند آرسنیک، کادمیوم و سرب بسیار پایین است. الگوهای غذایی 110 نفر (بیش از 60 سال) هیچ اثر بدی نشان نداد. نتایج آزمایشهای سمیت حاد با موشهای تغذیهشده با رژیم غذایی حاوی 21.5 گرم بر کیلوگرم برنج وحشی چینی [تصحیح] نشان داد که هیچ واکنش غیرطبیعی وجود ندارد و هیچ یک از موشها نمردند. تست میکرونوکلئوس مغز استخوان و ناهنجاری اسپرم که با موش انجام شد و تست جهش زایی سالمونلا منفی بود. نتایج این بررسی نشان می دهد که برنج وحشی چینی برای مصرف انسان بی خطر است. | مطالعات ایمنی برنج وحشی چینی |
MED-915 | نمونههای دانه برنج وحشی از نقاط مختلف جهان دارای غلظت بالایی از فلزات سنگین هستند که باعث نگرانی در مورد اثرات بالقوه بر سلامت انسان میشود. فرض بر این بود که برنج وحشی از شمال مرکزی ویسکانسین به طور بالقوه می تواند غلظت برخی از فلزات سنگین را به دلیل قرار گرفتن در معرض احتمالی این عناصر از جو یا آب و رسوبات داشته باشد. علاوه بر این، هیچ مطالعهای درباره فلزات سنگین در برنج وحشی از ویسکانسین انجام نشده بود و برای مقایسههای آتی به مطالعه پایه نیاز بود. گیاهان برنج وحشی از چهار منطقه در Bayfield، Forest، Langlade، Oneida، Sawyer و Wood Counties در سپتامبر، 1997 و 1998 جمعآوری شدند و برای تجزیه و تحلیل عنصری به چهار بخش گیاه تقسیم شدند: ریشه، ساقه، برگ و دانه. در مجموع 194 نمونه از 51 گیاه در سراسر محلات با میانگین 49 نمونه در هر قسمت بسته به عنصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نمونه ها از خاک پاکسازی شدند، هضم مرطوب شدند و توسط ICP برای Ag، As، Cd، Cr، Cu، Hg، Mg، Pb، Se و Zn تجزیه و تحلیل شدند. ریشه حاوی بیشترین غلظت Ag، As، Cd، Cr، Hg، Pb و Se بود. مس هم در ریشه و هم در دانه بیشترین مقدار را داشت، در حالی که روی فقط در دانه بیشترین مقدار را داشت. منیزیم در برگها بیشترین مقدار را داشت. محدوده پایه بذر برای 10 عنصر با استفاده از فواصل اطمینان 95 درصد از میانه ها ایجاد شد. گیاهان برنج وحشی از شمال ویسکانسین دارای سطوح طبیعی عناصر غذایی مس، منیزیم و روی در بذر بودند. نقره، کادمیوم، جیوه، کروم و سلنیوم در غلظت بسیار پایین یا در محدوده نرمال برای گیاهان غذایی بودند. با این حال، آرسنیک و سرب بالا بودند و می توانستند برای سلامت انسان مشکل ایجاد کنند. مسیر As، Hg و Pb به گیاهان می تواند اتمسفری باشد. | فلزات سنگین در برنج وحشی از شمال ویسکانسین. |
MED-924 | مصرف خوراکی جوش شیرین (بی کربنات سدیم) برای دهه ها به عنوان یک درمان خانگی برای سوء هاضمه اسیدی مورد استفاده قرار گرفته است. مصرف بیش از حد بی کربنات بیماران را در معرض خطر انواع اختلالات متابولیک از جمله آلکالوز متابولیک، هیپوکالمی، هیپرناترمی و حتی هیپوکسی قرار می دهد. تظاهرات بالینی بسیار متغیر است اما می تواند شامل تشنج، دیس ریتمی و ایست قلبی ریوی باشد. ما دو مورد آلکالوز متابولیک شدید را در بیماران مبتلا به مصرف بیش از حد آنتی اسید غیر مشکوک ارائه می کنیم. ارائه و پاتوفیزیولوژی آلکالوز متابولیک مرتبط با آنتی اسید مورد بررسی قرار می گیرد. | آلکالوز متابولیک شدید ناشی از مصرف جوش شیرین: گزارش موردی از دو بیمار با مصرف بیش از حد آنتی اسید غیر مشکوک. |
MED-925 | ما یک مورد از یک نوزاد شش هفتهای را ارائه میکنیم که پس از مسمومیت ناخواسته با بی کربنات سدیم، دچار عوارض تهدید کننده زندگی شد. جوش شیرین توسط مادر به عنوان یک درمان خانگی برای کمک به آروغ زدن کودک استفاده می شد. مروری بر ادبیات مربوط به استفاده (یا استفاده نادرست) از جوش شیرین در ادامه آمده است. بیمار ما، همراه با سایر گزارشهای مورد اشاره شده، بر لزوم هشدار در مورد محصولات جوش شیرین که برچسبهای آن استفاده از آن را به عنوان یک ضد اسید توصیه میکند، تاکید میکند. مسمومیت ها باید در تشخیص افتراقی هر بیمار، صرف نظر از سن، که با وضعیت ذهنی یا وضعیت صرع تغییر یافته مراجعه می کند، بالا باشد. | جوش شیرین: یک درمان خانگی بالقوه کشنده |
MED-926 | یک مورد آلکالوز متابولیک شدید (MA) ناشی از مصرف جوش شیرین (بی کربنات سدیم) ارائه شده است. هنگام پذیرش در بخش اورژانس، بیمار با معاینه اولیه هوشیار و پایدار بود که فقط برای اسپاسم کارپوپدال قابل توجه بود. مدت کوتاهی پس از آن، بیمار دچار ایست قلبی ریوی ناگهانی و غیرمنتظره شد. پس از احیا، بدون تجویز بی کربنات سدیم، گاز خون شریانی pH 7.73، pO2 51 میلی متر جیوه و pCO2 52 میلی متر جیوه را نشان داد. پس از بستری در بخش مراقبت های ویژه، MA بیمار با استفاده از اسید هیدروکلریک 0.25 N IV اصلاح شد. بیمار در اثر آنسفالوپاتی شدید آنوکسی در کما باقی ماند و دو هفته پس از بستری فوت کرد. ما معتقدیم این اولین مورد گزارش شده از MA شدید است که منجر به ایست قلبی ریوی ناگهانی در یک بیمار قبلاً سرپایی می شود. | آلکالوز متابولیک شدید در بخش اورژانس. |
MED-937 | ناباروری با عامل مردانه یک اختلال چند عاملی است که درصد قابل توجهی از زوج های نابارور را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال، بسیاری از آنها بدون درمان باقی ماندند. در سال های اخیر، تعداد قابل توجهی از مردان نابارور به دنبال داروهای گیاهی به عنوان یک درمان موثر بوده اند. در میان «داروهای گیاهی»، زعفران برای ناباروری مردان در جامعه ما توصیه می شود. اثر زعفران در مقایسه با دارونما برای درمان ناباروری با عامل مردانه ایدیوپاتیک مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه شامل 260 مرد نابارور مبتلا به الیگوآستنوتراتوزواسپرمی ایدیوپاتیک (OAT) بود که بهمدت 26 هفته بهمدت 60 میلیگرم در روز زعفران (130، گروه 1) یا رژیم مشابهی از دارونما (130، گروه 2) تقسیم شدند. دو گروه از نظر تغییرات در پارامترهای مایع منی و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل پلاسمای منی مقایسه شدند. مصرف زعفران اثرات مفیدی نداشت. در پایان مطالعه هیچ بهبود معنی داری در هیچ یک از پارامترهای منی (تراکم، مورفولوژی و تحرک اسپرم) در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد (همه 0.1 = p). در پایان کارآزمایی، بیماران گروه 1 دارای میانگین تحرک 2.4 ± 25.7 درصد بودند که از نظر آماری با میانگین 2.8 ± 24.9 درصد در گروه دارونما تفاوتی نداشت (p = 0.1). مورفولوژی طبیعی اسپرم در گروه 1 و 2 به ترتیب 7/4 ± 7/18 درصد و 3/4 ± 4/18 درصد بود (1/0 = p). میانگین تراکم اسپرم در بیماران تحت درمان با زعفران و دارونما به ترتیب 4.6 ± 20.5 و 4.6 ± 21.4 درصد در میلی لیتر بود (0.1 = p). مصرف زعفران ظرفیت آنتی اکسیدانی کل پلاسمای سمینال را در مقایسه با گروه پایه (0.1 = p) و دارونما (p = 0.1) بهبود نداد. بر اساس همبستگی پیرسون، هر پارامتر مایع منی با طول مدت درمان، از جمله تراکم اسپرم (r = 0.146، p = 0.13)، درصد اسپرم متحرک (r = 0.145، 0.15 = p) و درصد اسپرم با مورفولوژی طبیعی ارتباط معنیداری نداشت. r = 0.125، p = 0.30). زعفران از نظر آماری پارامترهای مایع منی را در مردان نابارور مبتلا به OAT ایدیوپاتیک بهبود نمی بخشد. اگر متخصصان پزشکی بخواهند داروهای گیاهی را برای ناباروری مردان تجویز کنند، تحقیقات علمی دقیق قبلی، مستندسازی ایمنی و اثربخشی آنها مورد نیاز است. حق چاپ © 2010 John Wiley & Sons, Ltd. | یک مطالعه تصادفی دوسوکور آینده نگر کنترل شده با دارونما در مورد اثر زعفران (Crocus sativus Linn.) بر پارامترهای مایع منی و پلاسمای منی... |
MED-938 | زعفران (کلاله های خشک Crocus sativus L.) هزاران سال است که به عنوان ادویه، رنگ خوراکی و گیاه دارویی مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطالعه اثر سیتوتوکسیک عصاره زعفران در رده های سلولی HepG2 و HeLa بررسی شد. در همین حال نقش آپوپتوز و ROS مورد بررسی قرار گرفت. سلول های بدخیم و غیر بدخیم (L929) در محیط DMEM کشت و با غلظت های مختلف عصاره اتانولی زعفران انکوبه شدند. زنده ماندن سلول با روش MTT اندازه گیری شد. سلول های آپوپتوز با استفاده از رنگ آمیزی PI قطعه قطعه شدن DNA توسط فلوسیتومتری (پیک زیر G1) تعیین شدند. ROS با استفاده از DCF-DA توسط آنالیز فلوسیتومتری اندازه گیری شد. زعفران بهعنوان غلظت و روشی وابسته به زمان میتواند زندهمانی سلولها را در سلولهای بدخیم کاهش دهد. مقادیر IC50 در برابر HeLa و HepG2 به ترتیب 800 و 950 میکروگرم در میلی لیتر پس از 48 ساعت تعیین شد. زعفران در هیستوگرام فلوسایتومتری سلولهای تیمار شده در مقایسه با شاهد پیک زیر G1 ایجاد کرد که نشان میدهد مرگ سلولی آپوپتوز در سمیت زعفران نقش دارد. این سمیت نیز مستقل از تولید ROS بود. می توان نتیجه گرفت که زعفران می تواند باعث مرگ سلولی در سلول های HeLa و HepG2 شود که در آن آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده سلولی نقش مهمی ایفا می کند. زعفران همچنین می تواند به عنوان یک عامل شیمی درمانی امیدوارکننده در درمان سرطان در آینده مورد توجه قرار گیرد. | بررسی خواص سیتوتوکسیک و آپوپتوژنیک عصاره زعفران در رده های سلولی سرطانی انسان. |
MED-939 | میان وعده یک رفتار غذایی کنترل نشده است که مستعد افزایش وزن و چاقی است. این بیماری عمدتاً بر جمعیت زنان تأثیر می گذارد و اغلب با استرس همراه است. ما فرض کردیم که مکمل خوراکی با Satiereal (Inoreal Ltd، Plerin، فرانسه)، عصاره جدیدی از کلاله زعفران، ممکن است از طریق اثر پیشنهادی بهبود خلق و خوی خود، باعث کاهش میان وعده و افزایش سیری شود و در نتیجه به کاهش وزن کمک کند. زنان سالم با اضافه وزن خفیف (60=N) در این مطالعه تصادفی شده، کنترل شده با دارونما، دوسوکور شرکت کردند که اثربخشی مکمل Satiereal را بر تغییرات وزن بدن طی یک دوره 8 هفته ای ارزیابی کرد. فراوانی میان وعده، متغیر ثانویه اصلی، با ثبت روزانه خود اپیزودها توسط آزمودنی ها در یک دفتر خاطرات تغذیه ارزیابی شد. دو بار در روز، افراد ثبت نام شده 1 کپسول Satiereal (176.5 میلی گرم عصاره در روز (n = 31) یا یک دارونما مشابه (n = 29) مصرف کردند. دریافت کالری در طول مطالعه بدون محدودیت رها شد. در ابتدا، هر دو گروه از نظر سنی همگن بودند. وزن بدن و دفعات مصرف میان وعده باعث کاهش قابل توجه وزن بدن بعد از 8 هفته نسبت به دارونما شد (001/0P<. سایر ابعاد آنتروپومتریک و علائم حیاتی تقریباً بدون تغییر در هر دو گروه باقی ماندند اثر سیر کننده ای که می تواند به کاهش وزن بدن کمک کند. حق چاپ 2010 Elsevier Inc. کلیه حقوق محفوظ است. | Satiereal، یک عصاره Crocus sativus L، در یک مطالعه تصادفی کنترل شده با پلاسبو در مورد اضافه وزن خفیف، سلامتی را کاهش می دهد و سیری را افزایش می دهد. |
MED-940 | زعفران (Crocus sativus Linn.) توسط عموم مردم به عنوان یک محصول گیاهی تقویت کننده مقوی جنسی شناخته شده است. با این حال، مطالعاتی در مورد اثرات بالقوه سودمند زعفران بر عملکرد نعوظ (EF) در مردان مبتلا به ED وجود ندارد. هدف ما ارزیابی اثربخشی و ایمنی مصرف زعفران بر EF در مردان مبتلا به ED بود. پس از ارزیابی پایه 4 هفته ای، 346 مرد مبتلا به ED (میانگین سنی 46.6+/-8.4 سال) به طور تصادفی برای دریافت سیلدنافیل بر حسب تقاضا به مدت 12 هفته و سپس 30 میلی گرم زعفران دو بار در روز به مدت 12 هفته دیگر یا برعکس، جدا شدند. یک دوره شستشوی 2 هفته ای برای تعیین نوع ED، سونوگرافی داپلر دوبلکس رنگ آلت تناسلی قبل و بعد از تزریق داخل حفره ای با 20 میکروگرم پروستاگلاندین E(1)، تست های هدایت عصب پودندال و مطالعات پتانسیل برانگیختگی حسی اختلال انجام شد. آزمودنیها با پرسشنامه شاخص بینالمللی عملکرد نعوظ (IIEF)، پرسشهای دفترچه یادداشتهای نمایه برخورد جنسی (SEP)، نسخههای بیمار و شریک پرسشنامه پرسشنامه رضایت از درمان اختلال نعوظ (EDITS) و پرسشنامه اثربخشی جهانی (GEQ) ارزیابی شدند. دارویی که مصرف می کردید نعوظ شما را بهبود بخشید؟ هیچ پیشرفت قابل توجهی با توجه به دامنه عملکرد جنسی IIEF، سوالات SEP و امتیازات EDITS با تجویز زعفران مشاهده نشد. میانگین تغییرات از مقادیر پایه در دامنه IIEF-EF به ترتیب در گروه سیلدنافیل و دارونما 6/87+ و 8/9+ درصد بود (08/0=P). ما هیچ بهبودی در 15 سوال IIEF در بیماران در حین مصرف زعفران مشاهده نکردیم. رضایت از درمان همانطور که توسط نسخه های شریک EDITS ارزیابی شد در بیماران زعفرانی بسیار کم بود (72.4 در مقابل 25.4، P=0.001). میانگین پاسخ بله هر بیمار به GEQ برای سیلدنافیل و زعفران به ترتیب 2/91 و 2/4 درصد بود (0001/0=P). این یافته ها از اثر مفید مصرف زعفران در مردان مبتلا به ED پشتیبانی نمی کند. | یک مطالعه متقاطع با برچسب باز، تصادفی، با دوز ثابت، با مقایسه اثربخشی و ایمنی سیترات سیلدنافیل و زعفران (Crocus sativus Linn.) برای ... |
MED-892 | سابقه و هدف: شواهد نشان می دهد که سدیم رژیم غذایی با فشار خون بالا و بیماری قلبی عروقی (CVD) ارتباط دارد، اما بررسی تأثیر آن بر عملکرد قلبی عروقی محدود است. هدف: ما رابطه بین سدیم رژیم غذایی معمول و ذخیره جریان کرونری (CFR) را بررسی کردیم، که اندازهگیری ظرفیت کلی گشادکننده عروق کرونر و عملکرد میکروواسکولار است. ما فرض کردیم که افزایش مصرف سدیم با کاهش CFR مرتبط است. طراحی: مصرف روزانه سدیم روزانه برای 12 ماه گذشته در 286 دوقلو مرد میانسال (133 جفت تک تخمکی و دو تخمکی و 20 دوقلو بدون جفت) با استفاده از پرسشنامه بسامد غذای ویلت اندازه گیری شد. CFR توسط توموگرافی انتشار پوزیترون [N13] -آمونیاک، با کمی سازی جریان خون میوکارد در حالت استراحت و پس از استرس آدنوزین اندازه گیری شد. برای ارزیابی ارتباط بین سدیم رژیم غذایی و CFR از تحلیل رگرسیون اثرات مختلط استفاده شد. نتایج: افزایش سدیم رژیم غذایی 1000 میلی گرم در روز با 10.0% کاهش CFR (95% CI: 17.0-، 2.5-٪) پس از تعدیل عوامل خطر جمعیت شناختی، سبک زندگی، تغذیه و CVD همراه بود (01/0 = P ). در پنجکهای مصرف سدیم، سدیم رژیم غذایی با CFR ارتباط معکوس داشت (P-trend = 0.03). این ارتباط همچنین در جفت ها ادامه داشت: تفاوت 1000 میلی گرم در روز در سدیم رژیم غذایی بین برادران با 10.3٪ تفاوت در CFR پس از تعدیل برای عوامل مخدوش کننده بالقوه همراه بود (0.02 = P). نتیجهگیری: سدیم رژیم غذایی به طور معکوس با CFR مستقل از عوامل خطر CVD و عوامل خانوادگی و ژنتیکی مشترک مرتبط است. مطالعه ما یک مکانیسم جدید بالقوه برای اثرات نامطلوب سدیم رژیم غذایی بر سیستم قلبی عروقی پیشنهاد میکند. این کارآزمایی در Clinicaltrials.gov با نام NCT00017836 ثبت شد. | مصرف معمولی سدیم در رژیم غذایی با ذخیره جریان کرونری در دوقلوهای نر میانسال ارتباط معکوس دارد. |
MED-906 | رنگ آناتو یک رنگ خوراکی زرد نارنجی است که از دانه های درخت Bixa orellana استخراج می شود. معمولاً در پنیرها، غذاهای میان وعده، نوشیدنی ها و غلات استفاده می شود. عوارض جانبی گزارش شده قبلی مرتبط با رنگ آناتو شامل کهیر و آنژیوادم بوده است. ما بیماری را معرفی می کنیم که طی 20 دقیقه پس از مصرف شیر و غلات فیبر وان که حاوی رنگ آناتو بود، دچار کهیر، آنژیوادم و افت فشار خون شدید شد. آزمایشات پوستی بعدی شیر، گندم و ذرت منفی بود. بیمار یک تست پوستی مثبت قوی برای رنگ آناتو داشت، در حالی که گروه کنترل هیچ پاسخی نداشتند. بخش غیر قابل دیالیز رنگ آناتو روی SDS-PAGE دو باند رنگآمیزی پروتئین را در محدوده 50 کیلو دالتون نشان داد. ایمونوبلات نشان داد که بیمار IgE خاص برای یکی از این باندها است، در حالی که گروه کنترل هیچ اتصالی را نشان نداد. رنگ آناتو ممکن است حاوی پروتئین های آلوده یا باقیمانده بذر باشد که بیمار ما نسبت به آنها حساسیت IgE ایجاد کرده است. رنگ آناتو یک علت بالقوه نادر آنافیلاکسی است. | آنافیلاکسی به رنگ آناتو: گزارش موردی |
MED-917 | تمشک قرمز اسکاتلندی منبعی غنی از ویتامین C و فنولیک است، به ویژه آنتوسیانین های سیانیدین-3-سوفوروسید، سیانیدین-3-(2(G)-گلوکوزیل روتینوزید) و سیانیدین-3-گلوکوزید و دو الاژیتانین. sanguiin H-6 و lambertianin C، که همراه با سطوح کمی از فلاونول ها، الاژیک اسید و هیدروکسی سینامات ها وجود دارند. ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه تازه و سطوح ویتامین C و فنولیک ها تحت تأثیر انجماد قرار نگرفت. هنگامی که میوه در دمای 4 درجه سانتیگراد به مدت 3 روز و سپس در دمای 18 درجه سانتیگراد به مدت 24 ساعت نگهداری شد، با تقلید از مسیری که میوه تازه پس از برداشت به سوپرمارکت و روی میز مصرف کننده طی می کند، سطح آنتوسیانین تأثیری نداشت در حالی که سطح ویتامین C کاهش یافت و الیژیتاننین افزایش یافت و به طور کلی، هیچ تاثیری بر ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه وجود نداشت. بنابراین، نتیجه گیری می شود که تمشک تازه چیده شده، تجاری تازه و منجمد همه حاوی سطوح مشابهی از فیتوکمیکال ها و آنتی اکسیدان ها در هر وعده هستند. | اثر انجماد و ذخیره سازی بر روی فنولیک ها، الاژیتانین ها، فلاونوئیدها و ظرفیت آنتی اکسیدانی تمشک قرمز |
MED-941 | سابقه و هدف: زگیل های معمولی (verruca vulgaris) تکثیر خوش خیم اپیتلیال مرتبط با عفونت ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) هستند. اسید سالیسیلیک و کرایوتراپی رایجترین روشهای درمانی برای زگیلهای معمولی هستند، اما میتوانند دردناک باشند و باعث ایجاد اسکار شوند و میزان شکست و بازگشت مجدد بالایی داشته باشند. در مطالعات غیررسمی قبلی نشان داده شده است که ویتامین A موضعی یک درمان موفق زگیل معمولی است. مورد: آزمودنی یک زن 30 ساله سالم و دارای فعالیت بدنی با سابقه 9 سال زگیل معمولی در پشت دست راست است. زگیلها در مقابل درمان با اسید سالیسیلیک، سرکه سیب و ترکیبی از روغنهای ضروری بدون نسخه که برای درمان زگیل به بازار عرضه میشوند، مقاومت نشان میدهند. استفاده موضعی روزانه از ویتامین A طبیعی مشتق شده از روغن کبد ماهی (25000 واحد بین المللی) منجر به جایگزینی تمام زگیل ها با پوست طبیعی شد. اکثر زگیل های کوچکتر 70 روز جایگزین شده بودند. زگیل بزرگ روی بند انگشت میانی به 6 ماه درمان با ویتامین A نیاز داشت تا کاملا برطرف شود. نتیجهگیری: رتینوئیدها باید در مطالعات کنترلشده بیشتر مورد بررسی قرار گیرند تا اثربخشی آنها در درمان زگیلهای معمولی و طیف وسیعی از سایر ضایعات خوشخیم و سرطانی ناشی از HPV مشخص شود. | درمان موضعی ویتامین A برای زگیل های معمولی سرکش. |
MED-942 | محصولات سرکه سیب در مطبوعات معروف و از طریق اینترنت برای درمان انواع بیماری ها تبلیغ می شوند. پس از گزارش یک عارضه نامطلوب به نویسندگان، هشت محصول قرص سرکه سیب برای pH، محتوای اسید جزء و رشد میکروبی مورد آزمایش قرار گرفتند. تنوع قابل توجهی بین مارک ها در اندازه قرص، pH، محتوای اسید جزء و ادعاهای برچسب پیدا شد. شک وجود دارد که آیا سرکه سیب در واقع جزء محصولات ارزیابی شده بوده است. ناهماهنگی و عدم دقت در برچسب گذاری، دوزهای توصیه شده و ادعاهای بهداشتی غیرمستند باعث می شود که کیفیت محصولات زیر سوال رود. | آسیب مری توسط قرص سرکه سیب و ارزیابی بعدی محصولات. |
MED-952 | استفاده از حشیش در بسیاری از جوامع جاسازی شده است، که بیشتر توسط جوانان استفاده می شود و به طور گسترده ای بی خطر است. نگرانی فزاینده در مورد پتانسیل حشیش برای ایجاد اثرات سلامت روان بر تحقیقات حشیش غالب شده است و اثرات نامطلوب تنفسی بالقوه نسبتاً کمی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات روی حشیش چالش برانگیز است و با استفاده همزمان از تنباکو و سایر عوامل اجتماعی مخدوش می شود، و در حالی که بسیاری از مطالعاتی که در این بررسی به آنها اشاره شده است با مشکلات ذاتی در انجام تحقیقات اپیدمیولوژیک در مورد اثرات شاهدانه مواجه شده است، در حال ظهور است. نگرانی در میان بسیاری از پزشکان قفسه سینه که پیشنهاد می کنند سیگار کشیدن همیشگی شاهدانه ممکن است در ایجاد بیماری مزمن انسدادی ریه، پنوموتوراکس و عفونت های تنفسی از جمله سل نقش داشته باشد. توجه ویژه ای باید به خطر سرطان ریه شود، به ویژه زیرا احتمال بیولوژیکی ممکن است مقدم بر اپیدمیولوژی باشد. | شاهدانه و ریه. |
MED-961 | سابقه و هدف: واحد فعلی برای کلسیفرول ها نشان می دهد که مقادیر معادل ویتامین D(2) (D2) و D(3) (D3) از نظر بیولوژیکی معادل هستند. مطالعات منتشر شده نتایج متفاوتی به همراه دارد. هدف: هدف از این مطالعه مقایسه توان D2 و D3 بود. طراحی: این کارآزمایی از یک طرح تصادفی یک سوکور در 33 بزرگسال سالم استفاده کرد. کلسیفرول ها در 50000 واحد بین المللی در هفته برای 12 هفته دوز شدند. متغیرهای پیامد اصلی، ناحیه زیر منحنی برای افزایش 25-هیدروکسی ویتامین D [25(OH)D] و تغییر در محتوای کلسیفرول چربی sc بود. نتایج: میانگین افزایشی (SD) 25(OH)D ناحیه زیر منحنی در 12 هفته، 1366 نانوگرم · d/ml (516) برای گروه تحت درمان با D2 و 2136 (606) برای D3 (P <0.001) بود. میانگین (SD) افزایش 25(OH)D در حالت پایدار تفاوت های مشابهی را نشان داد: 24 نانوگرم در میلی لیتر برای D2 (10.3) و 45 نانوگرم در میلی لیتر (16.2) برای D3 (P <0.001). محتوای چربی زیر جلدی D2 در گروه تحت درمان با D2 به میزان 50 میکروگرم بر کیلوگرم و در گروه تحت درمان با D3 میزان چربی زیر جلدی D3 به میزان 104 میکروگرم بر کیلوگرم افزایش یافت. کلسیفرول کل چربی در گروه تحت درمان با D2 تنها 33 نانوگرم بر کیلوگرم افزایش یافت، در حالی که در گروه تیمار شده با D3 به میزان 104 میکروگرم بر کیلوگرم افزایش یافت. با تعمیم به کل چربی بدن D3، ذخیره سازی تنها 17 درصد از دوز تجویز شده را تشکیل می دهد. نتیجهگیری: D3 تقریباً 87٪ در افزایش و حفظ غلظت 25(OH)D سرم قویتر است و 2 تا 3 برابر بیشتر از D2 هممولار ذخیرهسازی ویتامین D تولید میکند. همانطور که برای دوزهایی در این محدوده فرض شده بود، هیچکدام شواهدی مبنی بر جداسازی در چربی وجود نداشت. با توجه به قدرت بیشتر و هزینه کمتر، D3 باید گزینه درمانی ترجیحی برای اصلاح کمبود ویتامین D باشد. | ویتامین D (3) قویتر از ویتامین D (2) در انسان است. |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.