audio
audioduration (s) 1
10.4
| corrected_sentence
stringlengths 2
207
|
---|---|
خشم خداوند |
|
برای بیان عقایدش به او آزادی بیشتری بدهید. |
|
این اتومبیل خیلی بنزین مصرف میکند. |
|
اقلیتهای قومی |
|
لوازم دیگر: |
|
احتمال طول عمر زنها از مردها بیشتر است. |
|
آنان به پا خاستند. |
|
ابتکارآمیز بودن اندیشههای علمی او |
|
از رییس اجازهی صحبت خواستن |
|
آنها زمین را قطعهقطعه کردند. |
|
توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد. |
|
او فقر را با جنایت مربوط میداند. |
|
آشکار شدن شیر، میمونها را به سر و صدا درآورد. |
|
ابزار صحرایی |
|
بیعرضههایی که کارشان را وارونه انجام میدهند |
|
آیا قصد سفر به یزد را نداشتی؟ |
|
اگر افراطگرایی خود را تعدیل نکنند سرنگون خواهند شد. |
|
امروز معلم ما دل و دماغ خوبی نداشت. |
|
حشرهای چند ساله |
|
سرباز برنده |
|
آنها آنقدر این دست و آن دست کردند که ترن رفت. |
|
سخنرانی کردن |
|
او میتواند با از همه بهتران رقابت کند. |
|
شرح واژه به واژه |
|
خروس بانگ زد و من بیدار شدم. |
|
آیا او دندان مصنوعی دارد؟ |
|
خرده نانها را جمع کن. |
|
اگر اضافه دستمزد نگیریم اعتصاب خواهیم کرد. |
|
اوراق قرضهی دولتی |
|
اتحادیهی اعراب |
|
الماس نقصدار |
|
سر اینکه چه کسی کنار پنجره بنشیند با هم یک به دو کردند. |
|
او نسبت به سنش پیر است. |
|
اگر اتومبیل داری ممکن است مرا برسانی؟ |
|
ژاپن در تولید صنعتی از فرانسه جلو زده است. |
|
از هر سو مورد نکوهش قرار گرفت. |
|
خیال میکنی کی هستی! |
|
پری شیشهها را آنقدر پاک کرد که برق میزدند. |
|
اعداد ذکر شده برآورد تقریبی هزینهها است. |
|
او معمولاً سر وقت میآید. |
|
سبکی عاری از ابهام |
|
معمولاً هنگام صرف صبحانه چهار روزنامه را میخواند |
|
اندوه فکر او را رنج میداد. |
|
خرافات سادهلوحانه |
|
ابرها متراکم شدند. |
|
او گوشت را یک لقمه کرد. |
|
از قلمافتادگیهای عمدی، آن متن را نامفهوم کرده است. |
|
اتومبیلهایی را که در راستای جاده حرکت میکردند تماشا کردیم. |
|
ابتدا منگ بودند ولی زود حالشان جا آمد. |
|
این پنجره در باد تقتق میکند. |
|
تیم ما بد بازی میکرد و تماشاچیان مرتب آنها را هو میکردند. |
|
این پل آن دو دهکده را به هم وصل خواهد کرد. |
|
ختنهگاه |
|
او همسن شوهرش است. |
|
او معلم بسیار خوبی است. |
|
به همه کمک میکند و انتظار پاداش هم ندارد. |
|
ازدواج تصمیم مهمی است. |
|
سربازان به طور نامرتب عقبنشینی کردند. |
|
آنها به حساب من مشروب خوردند. |
|
آن خبر حاضران را مثل سنگ بیحرکت کرد. |
|
به مناسبت بازگشت او از خارج پدرش میهمانی داد. |
|
آن قانون هنوز به قوت خود باقی است. |
|
آیا میتوانی این رادیو را درست کنی؟ |
|
امروز سیزدهم ماه است. |
|
شایعات جنگ بهای سهام را کاهش بیشتری داد. |
|
اعمال فریبآمیز او کارش را به زندان کشاند. |
|
جعبه حاوی مجموعهای درهم و برهمی از رمانهای آمریکایی بود. |
|
جهانگیر سر خود را خم کرد. |
|
دیسک انداز |
|
او گل سرسبد نویسندگان آن دوره بود. |
|
سر بطری که به آسانی باز میشود |
|
او از سبد مرد کور، سیب بلند کرد. |
|
خلاصهی اخبار امروز |
|
خوراکهای چاقکننده |
|
چه به سرش آمد؟ |
|
بوی پیاز |
|
او ناراحت است چون معلم از دستش عصبانی شده. |
|
او هیچ یک از استعدادهای مادرش را ندارد. |
|
او کالاهای گوناگونی را وارد میکند. |
|
احتمالاً بیماری او با سفر اخیر او رابطه داشت. |
|
مخمل ساده |
|
کنگاور |
|
استدلال او مرا گرفت. |
|
حامی هنر و هنرمندان |
|
او در برابر وسوسههای شهوانی مقاومت میکرد. |
|
آماری از واردات کشور |
|
اتباع کشورهای خارجی |
|
امیدهای رو به کاهش |
|
شوهر سابق او |
|
صحنه را آراستن |
|
شور و هیجان جوانی |
|
صاف ایستادن. |
|
صدا موجب میشود که رشتهی افکارش را از دست بدهد. |
|
شوخی به کنار، آمدنی هستی یا نه؟ |
|
سربازان و ملوانان را در یک محل جا داده بودند. |
|
شوهر دلخواه او |
|
سخنگوی منتخب و رسمی |
|
شورش را سرکوب کردن |
|
شوخی بسیار رکیک |
|
بیا تو کلبه |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.