audio
audioduration (s)
1
10.4
corrected_sentence
stringlengths
2
207
او چندین جامه روی هم پوشیده بود.
پرداخت کمک مالی به یک متحد
استدلال او غیرمنطقی بود.
آنان راندند و در دل شب ناپدید شدند.
تجارت برده هنوز هم وجود دارد.
به بلندی سه متر
از میان لایه‌ای از اشک به من نگاه کرد.
پاسخ سریع ما به اتهامات آنها
او دنبال پول مفت می‌گردد.
خبرنگاران سناتور را در گوشه‌ی سرسرا گیر انداختند.
اگر ریشش را بتراشد خیلی جوان‌تر به نظر خواهد آمد.
از دیدن سکه‌ها چشمانش برق زد.
ایستگاه رادیویی سری
چشمان شراره بارش!
برخورد دو موشک در هوا
او ثروت خود را بین مؤسسات خیریه تقسیم کرد.
امشب مهمان دارم و به کمک بیشتری نیازمندم.
تشنه‌لبان کربلا
افراد دشمن را مخفیانه تعقیب کردند.
شعر فارسی
این فرش را به همه‌ی دنیا هم نمی‌دهم!
بوی ماهی او را بیزار می‌کرد.
براقی یک سطح لعاب‌دار
توافق آنان پیامد یک دوره مذاکرات طولانی بود.
تابع تناوبی، تابع دوره‌ای
با وجود کارهای بدی که کرده بود باز می‌خندید.
اکتشاف در زیر دریا
با اسب الوار بردن
او درباره‌ی زمان وقوع حادثه هیچ شبهه‌ای نداشت.
تجارت برون‌مرزی
افسر جوان از نظر درجه بر سرباز پیر ارشدیت داشت.
انگشتانم از شدت سرما بی‌حس شده بودند.
برای راحتی شما از هیچ کاری فروگذار نشده است.
از مسئولیت‌های خود شانه خالی کردن
اعطای امتیاز
از این اعمال زشت دست بردار!
او همه‌ی ثروت خود را صرف فعالیت‌های مذهبی کرد.
تا گفتم پول ندارم بر سرم فریاد زد.
برنامه‌ی هنری سرشار از ریزه‌کاری
این قدر پول را با خودت اینجا و آنجا نبر!
او چشمان خود را بر آن سوسک دوخته بود.
آنها جاده را طولانی‌تر خواهند کرد.
تصور می‌کنم مسافرت دو ساعت طول بکشد.
پری خانم داشت گل‌های کوچکی را بر شال گردن خود گلدوزی می‌کرد.
او دیگر سن بچه‌دار شدن را پشت سر گذاشته است.
رفتار برادرش کاملاً زننده بود.
رأی‌های له و علیه چیزی
اعتماد داشتن به
او را با سایر زندانیان در یک دسته قرار نده.
او رک و راست و با بی‌پرده‌گی صحبت کرد.
او خطر از دست دادن شغلش را بر خود هموار کرد.
او طناب را از دور درخت گذراند.
به خاطر باران مسابقه به تعویق افتاد.
اشتباه را جبران کردن
بهبودیابی خودانگیخته از بیماری
پاسخ حاکی از بی‌میلی
تنها این درخت پوک است.
او دماغ بزرگی دارد.
از توچال دورنمای خیره‌کننده‌ی تهران را دیدم.
پول هنگفت
او را از مدرسه اخراج کردند.
اکثر اوقات او تک و تنها می‌ماند.
آنتن جمع شو
آنان فاقد نزاکت هستند.
تسهیلات ورزشی دیگری نیز در دسترس است.
چه ماهرویی شده است!
بخش راکد شده‌ی شهر
برای چندی مخفی ماندن
بیستم مرداد
تدبیر جدیدی برای تزیین خانه
اون کلیدهای لعنتی را کجا گذاشتی؟
پایان هفته را در دماوند سپری کردیم.
زیر قابلمه‌ای
به جای از خود راضی بودن باید بکوشیم از این هم موفق‌تر باشیم.
بیشتر مسائل، از نادانی ناشی می‌شوند.
او خودش آن کار را کرد.
او به بحث مطالب جنبی پرداخت.
امروز ساعت شش بامداد بیدار شدم.
او پرده را باز کرد.
خواص این دارو
برای من مشکل بود با علاقه به حرف‌های آنها گوش بدهم.
سس‌های خردل
او خیلی خوشحال‌تر است.
آموزش درست استعدادهای نهفته‌ی او را آشکار خواهد کرد.
او حرف حساب سرش نمی‌شود.
آن روزنامه‌های قدیمی به دردم نمی‌خورند.
صفحه کلید الکترونیکی
تمام شب صدای یکنواخت راهبان را که دعا می‌خواندند شنیدیم.
پیرمرد پیشاب خون‌آلود دفع می‌کرد.
پرچین مزرعه از گل‌های محمدی انبوهی درست شده است.
تفکر ژرف
سطل برای تی کشیدن
اندرزگاه تنظیم خانواده
به من الهام شده بود، در دلم می‌دانستم.
او مرتباً حرف مرا قطع می‌کرد.
آیا هنوز به آن مدرسه می‌روی؟
او منظره را از حفظ می‌کشد.
از متهم اقرار گرفتن
جمعیت پراکنده‌ی ایسلند
بند کفش خود را بست.