text
stringlengths
2
1.24k
یازنده یازنده "قصدکننده آهنگ کننده"
یازه یازه خمیازه
یازه یازه "کشش لرزه"
یازیدن یازیدن "قصد کردن دست انداختن به چیزی"
یازیدن یازیدن "بالیدن نمو کردن"
یازیدن یازیدن "خمیازه کشیدن"
یاس یاس "درختچه‌ای زینتی از تیره زیتونیان با گل‌های معطر و سفید"
یاسا یاسا "فرمان و حکم پادشاهی"
یاسا یاسا "قانون و مجازات مغولی"
یاسامه یاسامه "مالیاتی غیر از مالیات معروف به قلان و قبچور که از عشایر و کشاورزان وصول می‌شد"
یاسج یاسج "یاسچ یاسیج تیر پیکان دار"
یاسر یاسر "طرف چپ"
یاسر یاسر قمارباز
یاسم یاسم "نک یاسمین"
یاسمین یاسمین "یاسمن گلی است خوشبو به رنگ زرد سفید یا کبود"
یاسه یاسه "نک یاسا"
یاسین یاسین "یس ؛ نام یکی از سوره‌های قرآن"
یاعلی یاعلی "این ترکیب در عرف فارسی زبانان در موارد مختلف به کار رود"
یاعلی یاعلی "هنگامی که دو آشنا به یکدیگر رسند و از دیدار هم خوش حال شوند ؛ گفتن باب دوستی با کسی گشودن"
یاعلی یاعلی "هنگامی که دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند ؛ کردن نام علی را گفتن و از او مدد خواستن"
یاغی یاغی "سرکش نافرمان"
"یاغی گری" یاغی_گری "دشمنی عداوت"
"یاغی گری" یاغی_گری سرکشی
یافتن یافتن "پیدا کردن حاصل کردن"
یافتن یافتن "به دست آوردن"
یافتن یافتن شناختن
یافتن یافتن "دیدن حس کردن"
یافته یافته "پیدا کرده"
یافته یافته شناخته
یافته یافته "به دست آورده"
یافه یافه "یاوه بی معنی بیهوده"
"یافه درای" یافه_درای "بیهوده گو ژاژخای"
یافوخ یافوخ "محل التقای استخوان مقدم سر به استخوان مؤخر سر جان دانه"
یاقوت یاقوت "از سنگ‌های معدنی گران بها به رنگ‌های سرخ زرد کبود"
یاقوتی یاقوتی "نوعی از انگور که دانه‌های آن ریز و سرخ رنگ است"
یاقوتی یاقوتی "به رنگ یاقوت"
یال یال گردن
یال یال "بن گردن"
یال یال "موی گردن اسب"
یال یال "زور قدرت"
"یال برآوردن" یال_برآوردن "گردن کشیدن سرافرازی نمودن"
"یال و کوپال" یال_و_کوپال "توش و توان نیرو زورمندی"
یالانچی یالانچی "بی بند و بار"
یالانچی یالانچی "ریسمان باز"
یالقوز یالقوز یالغوز
یالقوز یالقوز "شخص مجرد بی زن و فرزند"
یالقوز یالقوز "بی قید و بند کسی که مشکل و دردسر ندارد"
یاللعجب یاللعجب "شگفتا عجبا"
یالمند یالمند "مخفّفِ عیالمند شخصی که زن و فرزند دارد"
یالیت یالیت "ای کاش"
یام یام "اسب قاصد پیک"
یام یام "جایی که اسب پیک را با اسب تازه نفس عوض می‌کردند"
یورت یورت "چراگاه ایلات و عشایر"
یورت یورت "محل خیمه و خرگاه"
یورت یورت "مسکن منزل"
یورت یورت یورد
یورتمه یورتمه "چهار نعل رفتن اسب"
یورش یورش "تاخت و تاز هجوم"
یورغه یورغه "اسب راه رو"
یورو یورو "واحد پول مشترک کشورهای عضو اتحادیه اروپا"
یوز یوز "حیوانی است درنده شبیه پلنگ اما کوچکتر از آن که در قدیم آن را برای شکار تربیت می‌کردند"
یوزباشی یوزباشی "فراشباشی فراشی که سر دسته صد نفر بود"
یوزنده یوزنده "جستجو کننده"
یوزه یوزه "سگ شکاری"
یوزپلنگ یوزپلنگ "پستانداری از راسته گوشتخواران و از تیره گربه‌ها که دارای اندامی کشیده و بلند است و به همین جهت می‌تواند به سرعت بدود جثه این حیوان کمی از پلنگ کوچکتر است ولی ارتفاع آن به مناسبت درازی دست و پاهایش از پلنگ بیشتر است"
یوزک یوزک "توله سگ شکاری"
یوزیدن یوزیدن "جُستن جستجو کردن"
"یوسف آرا" یوسف_آرا "بسیار زیباتر از یوسف که در زیبایی آرایش دهنده یوسف باشد"
یوغ یوغ "چوبی که هنگام شخم زدن زمین بر گردن گاو می‌گذارند"
یوم یوم "روز ج ایام"
"یوم البعث" یوم_البعث "روز رستخیز روز قیامت"
"یوم الحساب" یوم_الحساب "روز قیامت روز شمار"
"یوم الدین" یوم_الدین "روز قیامت روزشمار"
"یوم القرار" یوم_القرار "روز قیامت روز رستخیز"
"یوم الله" یوم_الله "روز مقدس روز گرامی"
"یوم الموعود" یوم_الموعود "روز قیامت روز رستخیز"
یومیه یومیه "روزانه مخارج روزانه"
یون یون "نمد زین روپوش زین"
"یونت ئیل" یونت_ئیل "هفتمین سال از دوره ساله ترکی"
یونجه یونجه "گیاهی است از نوع اسپرس که خوراک چهارپایان است"
یونسکو یونسکو "Unesco سازمان علمی فرهنگی و تربیتی"
یونولیت یونولیت "نام تجاری ماده‌ای سبک و متخلخل و معمولاً سفید که در بسته بندی و عایق کاری کاربرد دارد فیبر سفید"
یونیسف یونیسف "Unicef سازمانی وابسته به سازمان ملل متحد که هدفش کمک به بهداشت کودکان و مادران است"
یوگا یوگا "مجموعه‌ای از تمرین‌های بدنی برای تأمین تن درستی و به دست آوردن قدرت روحی"
یویو یویو "نوعی اسباب بازی کودکان"
یک یک "تنها و بی همتا"
یک یک "نخست اول"
یک یک "درجه بالا بسیار خوب"
"یک اسبه" یک_اسبه "دارای یک اسب"
"یک اسبه" یک_اسبه "یک تنه به تنهایی"
"یک اسبه" یک_اسبه آفتاب
"یک انداز" یک_انداز برابر
"یک انداز" یک_انداز "تیر کاری که با یک بار انداختن شکار یا دشمن را از پا درمی آورد"
"یک بخته" یک_بخته "زنی که در زندگی بیش از یک شوهر نکرده باشد"
"یک بند" یک_بند "پیوسته پشت سر هم"
"یک تنه" یک_تنه "تنها به تنهایی"
"یک تیغ" یک_تیغ "متحد در جنگ"
"یک تیغ" یک_تیغ "یک دست یکسره"
"یک جا" یک_جا "با هم با یکدیگر"
"یک جا" یک_جا "همگی به کلی"