text
stringlengths 11
557
| label
stringclasses 2
values |
---|---|
منکه دیگه تو این خونه بمون نیسم. کی دیگه جرأت میکنه شب بره تو حیاط. پناه بر خدا، طرفای طویله مثه مردهشورخونه میمونه زهله ترک میشم.
|
informal
|
حالا وقت خوبی است که آن تفنگ را در بیاوری.
|
formal
|
من به خاطر عقبهی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمیتوانم دو تا کار را همزمان انجام بدهم یا همزمان دو تا هدف بزرگ داشته باشم.
|
formal
|
امام جمعه هم دوهزار تومان از من گرفت. هزار و هفتصد تومان به من داد که انشاءالله دستم بشکند، هزار تومانش را به کریم حاج حمزه دادم و روزگار خودم را سیاه کردم. پاک خورد و آب خنک هم روی آن کرد.
|
formal
|
بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد؟ مثل جریان مصدق و کاشانی که دیدگاه شما نسبت به آنها بستگی به رسانهای دارد که جریان را منعکس میکند.
|
formal
|
آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالف است، خودش دغدغههای اجتماعی ندارد؟
|
formal
|
کسی وب سایتهای خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشورها انجام میده سراغ داره؟
|
informal
|
از مطالعهی مقدمهی کتاب میشود فهمید که مترجم اصلا متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش میکند تا کلمهای بدون ترجمه باقی نماند و آنها را به هم بچسباند.
|
formal
|
کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهیه که نمیتونیم به همشون رسیدگی کنیم. گاهی با هم در تناقضن، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشن، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشون رو نداریم.
|
informal
|
وقتی پدرم گفت اونا چیزی برامون نگذاشتن واقعا داشته جدی میگفته
|
informal
|
شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پاشونو میخوان تو اذربایجان محکم کنن
|
informal
|
بیچاره بدبخت با زبون روزه، این وخت روز، اینهمه راه اومده ورزای یاغی مردم را بگیره. اینهمه جوون بیکار از صب تا شوم تو ده یللی میزنن؛ هیچ کدومشون عرضه گرفتن یه ورزا را ندارن. همش برای مردم بیگاری میکنه. تا حرفشم بزنی خلقش تنگ میشه.
|
informal
|
این دوتا کتابو بی نهایت دوستشون دارم هم به خاطر جلد قشنگشون هم به خاطر داستان جالبشون.
|
informal
|
رنگش پررنگتر از چیزیه ک تو عکسه و تصویر روش کمرنگ و بد رنگه
|
informal
|
دوازدهتاس؟
|
informal
|
مرگ پسرتو بگو. مرگ مصطفی جونتو.
|
informal
|
از همه بدتر؛ قراره هر سه ماه یک بار این جور شکی به بازار خودرو وارد بشه!
|
informal
|
اما با این وضع ترجمهها به این نتیجه رسیدم که گاهی خوندن به زبان خارجی میتونه راحتتر از خوندن به زبان مادری باشه و حتی شاید موجب تمدد اعصاب.
|
informal
|
حدود ۵۰ صفحه اول «خداحافظگری کوپر» حوصله سر میرود، ولی بعد عالی میشود و برای من جز بهترینها است.
|
formal
|
با سلام، بالاخره آقای روحانی، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان، یک حرف درست زد! الآن کمپانیهای بنز و بی ام و دنبال مشتری هستند ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایرانخودرو هستند!
|
formal
|
اون موقع تو محیط کار هم رئیس اون سازمان توجه بیشتری بهتون میکنه چون قابلیت شو دارید و میشه بهتون اعتماد کرد
|
informal
|
داشتم از خنده روده بور میشدم خدایا تا علنی میخوای من دکترا نرم. باشه
|
informal
|
من این فیلم رو ندیدم ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشه؟
|
informal
|
مجموعههای ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده، خیلی به دردبخور است اگر استفاده کنید..
|
formal
|
خوب شد گفتین. من تا حالا فک میکردم برا اون مجاز شدم. الان دیدم. آخه تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقیه. میشه چه کار کرد؟
|
informal
|
شما همان واکسنهایتان را بزنید و دنا پلاس سوار شوید … این کارها پیشکش.
|
formal
|
نکتهی جالب آن شب این بود که ما مثلا جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی این هیاهوی زندگی را فراموش کند و دمی از استرسها و اضطرابها ی زندگی فارغ شود.
|
formal
|
حس خوبیه که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربهای برگشته.
|
informal
|
من ب شخصه کسایا توزندگیم دیدم ک فکرمیکردم خوشبخترینن امافهمیدم ازدرون نابودترینن.
|
informal
|
اینم مثل بقیه انحرافات اولش یه عده تعجب میکنن یه عده این و اونو مقصر میدونن یه عده ناتوی فرهنگی رو مقصر میدونن
|
informal
|
جلسه بعد حتما یادآوری کنید هم سایت رو بگم هم نحوه کار باهاشو.
|
informal
|
من هم از الکل استفاده میکنم که میریزم داخل اسپریهای خالیشده شیشهشور برای سرویسهای بهداشتی و هم رقیقشده آب و سفید کننده (وایتکس خودمان) برای سطوح و هم ضدعفونیکننده دست دارم که از داروخانه میخرم، هم در سرویسها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آنها استفاده میکنیم.
|
formal
|
کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم؟
|
formal
|
طلاق اخرین راهه، همه ما هم اینو میدونیم حتی اگه قبلا تجربه طلاق نداشته باشیم
|
informal
|
چرا باید چنین کاری انجام بدهم؟
|
formal
|
خیلی خیلی خرسندم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا میشن که نسبت به یک ادعا بیتفاوت نبوده و دوطرف ادعا رو خواستار روشن شدن حقیقت دربارهاش هستند. خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر میکنید و کشف حقیقت و عدالت براتون مهمه، نه عنوان طرفین و منصبشون و وابستگیشون به هرکجا که میخواد باشه.
|
informal
|
کلی تصویر در اینترنت هست، گاهی بعضی موارد رسانهای میشوند.
|
formal
|
من خودم به این تالار و این که اینجا حرف بزنم، نیاز دارم، حتی دلم میخواهد مشکلات بقیه را بخوانم.
|
formal
|
میگه تمام قشنگیها رو تجرب کردم، هیچ کدام اونقدر تو بلند مدت لذت نداشته، که بخوام به خاطرش ازدواج کنم
|
informal
|
واسه اون یکی پسرش هم با پول و پارتی یه کار دولتی جور کرده
|
informal
|
یاشاسین ایرانیم------ اخه نادون چه ربط داره؟ مگه ما نماز به عربی نمیخونیم؟
|
informal
|
اصلا مگه ممکنه بیست و هفت سال استدلالهای کودکانه یه عده خوشحال رو تحمل کنی که صب میگن چرا رهبری جلوی فسادو نمیگیره؟
|
informal
|
ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت میکند؟
|
formal
|
نمیخوای از اون اتاقت بیای بیرون؟ کاوه مادر؟ دارم با تو حرف میزنم آ. حنجرم پاره شد دیگه. بهت میگم بیدار شو، آهای ذلیل مرده؟
|
informal
|
کجا داشتی در میرفتی؟ مگر شیطان در قالبت رفته است؟ هنوز شور اولت است. حالا حالا من خیلی با تو کار دارم.
|
formal
|
مامان بزرگ جانم؟ بگویید دیگر. یکی دیگر! قول میدهم بعدش بخوابم.
|
formal
|
قشنگترین قسمت کتاب برام اونجاییه که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه میذارن و وقتی به پرچین میرسن ناپلئون همونطور که نفس نفس میزنه میگه اوژنی من یه روز آدم بزرگی میشم …
|
informal
|
والله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی را رها کنند دربارۀ آنها نظر دهند. کشور مثلا دولت دارد، وزیر خارجه دارد، وزارت دفاع دارد.
|
formal
|
در مقایسه با هر تفریح دیگری که میشناسم، بسیار ارزان قیمت است (آن بستهی غذا که میتواند طی یک یا دو هفته مصرف شود از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافیشاپ ارزانتر است) و حس خوبی هم که به ما میدهد ماندگارتر است.
|
formal
|
بهش میگم این عکسامه گرفت انداخت روی میز اصلا نگاه نکرد انگار کلا به این چیزا اعتقادی نداشت
|
informal
|
راستش را بخواهی داستان زیبا اما خیالی بود.
|
formal
|
شما کسی را به اتاق من فرستادید؟
|
formal
|
خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور را مثل ناموس خودشان بدانند تا دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت شود.
|
formal
|
من دارم از این تلگرام استفاده میکنم، امکاناتش عالیه، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمیخواد.
|
informal
|
شایدم خود این مورچهها از ما بهترون باشن. کسی چه میدونه؟
|
informal
|
آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارند. خیلی جالب است که هر کسی در کشور خودش را به حق میداند و در ریز و بزرگ مسایل ورود میکند.
|
formal
|
چهطور نداشتیم، از اداره میومدم بیرون ورداشتم.
|
informal
|
تو را به خدا میشود به این سوال من جواب بدهید
|
formal
|
آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبت است که اصلا به آدم استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی دست نمیدهد.
|
formal
|
رئیس، پریموس روشن است، اگر عجله نداری، فوری یک چای دم کنم.
|
formal
|
دکتر ظریف هم میفرمایند که تحریمها تاثیری ندارد، با این تفاوت که دارند تلاش میکنند در جهت رفع تحریم.
|
formal
|
نخیر! همین جا نگهش دارین. بنده اصلا هم موافق نیستم. سر چه صحبتی رو باز کنیم؟ اصلا با چه کسی باید صحبتو آغاز کنیم؟ بفرمایین موضع ما رو اول مشخص کنین خانوووم!
|
informal
|
زندگی آدمهای موفقی را بخوان که بعد از خواندن آن حسرت خواهی خورد که چرا مثل آنها نشدی
|
formal
|
یکی از مقاومتهایی که ما آدمها داریم، فرارکردن از احساسات منفی خودمون یا دیگرانه و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمون هم منتقل شده. مثل این که: «مرد که گریه نمیکنه!» یا «همیشه باید بخندی» یا «تو حق نداری عصبانی باشی».
|
informal
|
داداش حمید، خدا رحمت کند تمام رفتگان شما، دستت هم درد نکند.
|
formal
|
دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خونه، خیلی خسته بودم و بیشتر از اونم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزا.
|
informal
|
ترکیه از این جرایمی که انجام میدهد چه نصیبش میشود؟
|
formal
|
ایران هنوز تو تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برامون جنگنده تولید میکنه؟؟؟؟
|
informal
|
چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده. یه بار حتی گفتم میخوام برم. این موقعها با گوشی شنوا صحبتهام رو گوش میکرد و با سوالهاش مشکلم رو خیلی عمیقتر از چیزی که خودم اول تو ذهنم بود بفهمه. بعد از این صحبتا معمولا خودم هم بهتر میفهمیدم مشکلم چیه و وقتی مشکل دقیق معلوم بشه، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم میتونه تغییرات مورد نظر رو ایجاد کنه یا خیر.
|
informal
|
ابتدا باید بگم این دیگه به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد
|
informal
|
ببخشید میشود راهنماییام کنید.
|
formal
|
باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دانستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید.
|
formal
|
دنبال راهی میگردند که از شر این استرسها و فشارها رهایی پیدا کنند.
|
formal
|
شب قبل خواب میگویند که چرا رهبری دیکتاتور است و در کار مسولان و دولت دخالت میکند؟
|
formal
|
تو دیگه چی داری میگی. خودتو زدی موشمردگی خیال میکنی که من نمیدونم؟ همهی این آتیشها از گور تو بلند میشه.
|
informal
|
خریده این محصول توصیه نمیکنم چون حیف نیست پول بیزبون به این بدید
|
informal
|
درش نمیگذارد آفتاب در آن بیافتد. آفتاب در حوض میافتد، تکان تکان میخورد.
|
formal
|
در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز میرسونم که یک سری انحرافات فاحشی وجود داره که به فضل الهی تک تک براتون افشا میکنم
|
informal
|
اصلا قصد اینکه این نامه رو به شوهرم نشون بدم نداشتم چون فکر میکردم نشون دادنشم بی تاثیره.
|
informal
|
من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی و از دست دادم و باعث ضررم شده
|
informal
|
گاهی با خودم میگم، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و همزبان شدن باهاشون، یکی از بزرگترین نعمتهای زندگی هر آدمی میتونه باشه.
|
informal
|
من جایی نمیآیم و شما هم نباید بروید.
|
formal
|
یه ویژگی خاصی توی آدمها میبینم که نمیدونم اسمش چیه راستش. فکر میکنم یه چیزایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشه. بحث و گفتگو با این آدما خیلی سادهست. یعنی صحبتها کاملا مستدل هستش و توی بحث هم استدلالها روی هم انباشته میشه هر دو طرف (بدون اینکه بحث رو شخصی کنند) جنبههای کاملتری از یک موضوع رو میبینند و در نهایت روی یک چیز توافق میکنند.
|
informal
|
یکیو شنیده بودم دستمال کاغذیو وقتی باهاش دستاشو خشک میکرد دوباره بازش میکرد میزاشت رو بخاری دوباره استفاده کنه
|
informal
|
دو کشور مثل بچه میجنگند اینها همهاش مال ایران است اگر قدرت دست من بود الان جفتشان را ادب میکردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس میگرفتم
|
formal
|
وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامهها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم، ولی از سالهای نوجوانی، این مشکل کم کم خودش را نشان داد و الان به جایی رسیدهامم که حتی یک کنفرانس نمیتوانم بدهم در دانشگاه.
|
formal
|
شاید این شانس، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست را ندارد. شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوششانسی دارد. شاید نمودار شانس این افراد در ایکسهای قبل از صفر، غیرخطی رفتار میکند.
|
formal
|
کاش چشمهایمان را باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهایش را پس بدهیم
|
formal
|
خوردم تا شکنجههای ترا فراموش کنم. تو خودت نمیدونی چه بسر من میاری. بعدشم میگی عاشقت هستم. همش من را اینجا چارمیخ میکشی و تنها مونسم این مار لعنتییه. آب میخورم میاد بتو خبر میده. یک دونه از جونورات را هم بم نشون نمیدی.
|
informal
|
واقعا دوربینش فوق العاده س مخصوصا برای عکاسی درشب و پرتره
|
informal
|
کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی خیلی جالبناک بود مخصوصا اون قسمت ملاقاتش با روباه
|
informal
|
سلام کسی میتونه راهنمایی کنه وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جملهای رو گفت تو لیست دیکشنریها یا لیست دستوراتی که داره تشخیص بده و اون دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گردونه.
|
informal
|
شما گرانقدر هستید چون انسان هستید. با همه آن نعماتی که خدا بهتون داده است.
|
informal
|
مادر خوب من هم خوابم میآید. از شش صبح بیدار هستم. از بس کار کردم کمرم راست نمیشود. تو هم که تا دو دقیقه چشمهایم روی هم میآید و میخواهد گرم بشود، هی جیغ میکشی! داد و هوار راه میاندازی! من پیر هستم مادر. اینقدر اذیت نکن من را …
|
formal
|
موسیو لنگدان، فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنی است که نشان میدهد.
|
formal
|
بله، شما که کاملا معلوم است اعتماد دارید، من نمیدانم چرا اصلا سوال پرسیدم! آن چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟ … میگویید من الان چکار کنم؟ میخواهید پا شوم بروم دانشگاه؟ خیالتان راحت میشود؟
|
formal
|
همش میترسیدم بیفته تو ده و مردم را زخمی کنه.
|
informal
|
بعضیها که حرف مفیدی برای گفتن ندارن بهتره که حرفی نزنن.
|
informal
|
میگم شما هم درام نویس خوبی میشین آ. بنده توصیه میکنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکههای ترکیهای یا هندی بپیوندین، حتما از طرحتون استقبال خوبی میکنن … خیر خانوم، خیر!
|
informal
|
حیوان زبان بسته مثل اینکه خیلی ناخوش است. دیگر طرفهای ما هم پیدایش نمیشود. بدان که خیلی گرسنهاش است.
|
formal
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.