text
stringlengths 11
557
| label
stringclasses 2
values |
---|---|
آخه کتابام همه میرسید به داداشم اونم خرابشون میکرد
|
informal
|
آن که میخواهد عذرخواهی کند، خودش میداند چطوری اینکار را بکند!
|
formal
|
برای همینه که میگن عشقی که توش سختی نباشه و اثبات نشه عشق نیست
|
informal
|
کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برام گرفت سر صف بهم دادن
|
informal
|
راستش من گمان میکنم اون خونش رو استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی رو دنبال کنه.
|
informal
|
لطفا" جبهه نگیرید یک بار هم شده، از دیدگاه من نگاه کنید..
|
formal
|
حالا چرا ۱۵۰۰ دوز؟! مگه ۱۵۰۰ تاشون بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستن که بخوان واکسن مجانی بگیرن؟! اینا مگه کلا ۲۹۰ تا نیستن؟!
|
informal
|
اینکه همهی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا، که کمک میکنند برای یادگیری، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات، دانش و خرد جهانی، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفهایمان، برای برنامهریزی و تلاشهایمان، و خیلی چیزهای دیگر، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهدافمان پیش برویم، هیچکدامشان مال ما و برای ما نبودند.
|
formal
|
من خودم چک میکنم و واقعا محتواهای خوب و تخصصی رو سایت میذارن، حالا من یکی دو موردش رو براتون اینجا میفرستم که بخونید.
|
informal
|
اگر آمار شما چنین چیزی رو نشون داده، کل آمارتون رو بریزید توی سطل آشغال!!!
|
informal
|
زندگی را سخت گرفتن و قالب ذهنی را ریشه دار کردن، اشتباه محض است!
|
formal
|
با چیزایی که گفتیم، اگه از گاوا خوشتون بیاد، «یاونی ولی» براتون جای خیلی باحالیه.
|
informal
|
ان شاالله که با توبه از دنیا رفه باشه!!؟؟ وگرنه کارش سخته خیلی سخت!!؟؟ خدا آخر عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه ان شاالله
|
informal
|
وقتی حرف از شرافت میزند، فقط باید مواظب باشیم سرفهاش نگیرد از بس سنگین است.
|
formal
|
پیرمرد! تو چرا مدتیه پیدات نیس؟ گفتم بلکه ناخوشی و میخوای سقط بشی. آخه چرا پیش ما نمیای؟ میدونی که خیلی وخته ندیدمت؟ اما تو راس میگی. این تقصیر منه که حال تو را نپرسیدم. تو ناخوشی؟ چته؟
|
informal
|
گاهی وقتا از اینکه همیشه همراه بقیه بودم پا درد دلاشون بودم برای تک تک لحظات شون کنارشون بودم، غصه خوردم، دعا کردم بدون ادعا، بدون لحظهای تکبر و ریا و بین تمام همکاران، دوستام و آشنایان کلا معروفم به این خصلتا و بارها بهم گفتن
|
informal
|
بله قربونت برم، تمام مدتو نشستی اونجا و تعریف تولههاتو میکنی.
|
informal
|
به هر حال کسی که محرم لباس مشکی میپوشه ظاهر مجازیش هم باید متناسب باشه علی الخصوص وقتی بحث حق و باطل پیش میاد باید موضع گیری کنه، بی طرفی عین بی شرفی است
|
informal
|
دیدید بعضی آدمها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان به جوش نمیآید و سرنمی رود؟
|
formal
|
اره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت! انقدر دقت داشت که پلی باقی نزاشته! اونم از این فاصله کوتاه. حالا اگه فاصله هزار کیلومتر بود یه چیزی.
|
informal
|
آن کسانی که به وعدۀ گلابی برجام رای بلاهتآمیز دادند دیگر نمیشود گلایهمند باشند با احترام.
|
formal
|
نسبت به قیمتشان خوب هستند اما ایرادی که دارند هر سه لایه از یک جنس است یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نبود.
|
formal
|
در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیار است که من حاضرهستم به ایشان جواب بدهم نه به شما.
|
formal
|
گروه تحقیقات باقی موندههای شلیک تفنگی رو اونجا پیدا کرد. اون از میون نردهها شلیک کرده.
|
informal
|
در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چهها که نمیشد اولا دیگر مگر بدتر از الان هم میشود باشد؟
|
formal
|
حس خوبی داشتم، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه رو همون نوشتم خوابم برده بود.
|
informal
|
خانم هم میشود ملکۀ مادر، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارند، تکمیل تکمیل.
|
formal
|
وقتی که همه به زور و جبر عوض کردند یا پولشان را پس گرفتند، باز یک دفعه محیط زیست اجازهی پلاک شدن را میدهد!!! خیلی شیک و مجلسی.
|
formal
|
کاش آقای واعظی میگفتند چه لطمهای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم میفهمیدیم.
|
formal
|
یک سوالی برایم به وجود آمده که صرفا ذهنم را قلقلک میدهد، پیشزمینهی علمی ندارد و فقط براساس مشاهدهی شخصی است.
|
formal
|
واقعا از زیبایی اصفهان هرچه بگوییم کم است. میدان نقش جهان، خیابانهای سنگ فرش شدۀ جلفا و شربت خانههای نقلی و با صفا، بریانی خوشمزه و خورشت ماست معروف.
|
formal
|
چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمون میذارید.
|
informal
|
کتابش روی من تاثیر زیادی گذاشته بود طوری که از مادرم پرسیدم من هم میتوانم ناخدا شوم؟
|
formal
|
برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک میکنید برای تفریح و مسافرت، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید را تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید.
|
formal
|
اهالی اسکاندیناوی اعتقادشون این بود که دنیا از شاخههای یه درخت زبا نگنجشک آویزونه. میدونستی ادگار؟
|
informal
|
واقعا کارآیی این دولت چه است؟ وقتی نمیتواند قیمت تخم مرغ کنترل کند.
|
formal
|
البته تا حالا پیش نیامده بتوانم یک کتاب را دوبار بخوانم یا بهتر بگویم، مرور کنم.
|
formal
|
آدم رو از یه جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم «همه یک نوع» وارد جهانی با صدها میلیارد موجود «هر کدام یک نوع» میکنه.
|
informal
|
اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود این تحریمها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو و … محسوب میشد!
|
informal
|
چنان ظاهرهایمان را قشنگ درست میکنیم که هر کسی نداند، فکر میکند دیگر بهترین هستیم.
|
formal
|
وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل تو یه نهاد نباشه بقیه هم به تبعیت اون شروع میکنن به لفت و لیس.
|
informal
|
قبلا عکس رو دیدید. پس نباید حالا اون قدرها متعجب بشید.
|
informal
|
برای اینکه سهم گربهها توی روزنوشته خیلی زیاد نشه، عکس این مامانخانوم رو هم بذارم که خسته و فرسوده پیداش کردم و با آقاشون با هم نشستیم و ناهار خوردیم.
|
informal
|
تنها فکری که به ذهنم میرسه اینه که برم ده بیست سال تو پیامنور درجا بزنم تا بعد اون مدت شاید فرجی بشه
|
informal
|
اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته میشود و فقط همه چیز را منفی تلقی میکنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند.
|
formal
|
. غزلیات سعدی و حافظ را شنیدم که خوب هستند ولی نمیدانم کدامش را انتخاب کنم
|
formal
|
بعد شما مسخره میکنید میگویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمیتوانست و بعد میگفتید چطور برمیداشت؟
|
formal
|
ما تجربه دیدن این را داشتیم اگر احمدینژادیها بر سر کار بودند، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت داشت.
|
formal
|
آینده نتیجه این ضعف رو بهشون نشون خواهد دادو در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده
|
informal
|
. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز، زمینی و زیر زمینی موزیسینهای بیشماری مشغول ارائهی آثار خودشون هستن
|
informal
|
تازگیها هم یکی از کاشیهای راهرو دستشوییشان افتاده درستش نمیکنند.
|
formal
|
تو اونجایی که من کار میکنم همه به جز خودم و یک نفر از دم ضد ولایتن و ریاست جمهوری هستن نمیدونید چه زجری میکشم اینا رو میبینم
|
informal
|
به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است، اگر روحانی نتواند این مسئله را حل کند، مطمئنا رئیسی اگر بود نمیتوانست.
|
formal
|
لازم نیست که آقای توکلی پیگیر مساله باشد. ناسلامتی ما قوۀ قضاییه داریم. به مسئله ورود کند تا ثابت شود تهمت است یا حقیقت دارد.
|
formal
|
جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتن اسناد و دادن به قوه قضایه لطف کنید شفاف از قوه قضایه بخواهید پرونده رو روشن کنه برای مردم.
|
informal
|
بله شنیدم. حال پسرک هم خوب نیست. بچهی خوبی است. دل و جگر دارد.
|
formal
|
ماشین نبود، تاکسی نبود، هیشکی سوارم نکرد، دارم میمیرم. همهاش پیاده اومدم. باران پدرمو درآورد. چترمو زدند، دزدیدند، زیر باران موند، زیر گل موندم، خیس شدم، خسته شدم، بیچاره شدم.
|
informal
|
دکتر گفت: دوتایش که با هم نمیشود. فقط یکیاش را الان میکشم.
|
formal
|
درست میگید، خواهر! اما اگر اون رو امشب راه بدید، من اینو لطف شخصی در حق خودم حساب میکنم.
|
informal
|
علی تو مغزت چیه؟! تو فاصله کم ۸ متر خطا زده تو فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسه
|
informal
|
اینجوری سنگ روی سنگ بند نمیشه اونم ما ایرانیها که با یه قوره سردی میکنیم با یک مویز گرمی.
|
informal
|
دلاردر صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومان شده چرا اینقدر جناب روحانى مردم را زجر میدهى خواهشا صحبت نکن.
|
formal
|
چرا باید کسی را بکشد که نمیشناسد؟؟؟ در دوربین مغازه در یک روزی دیده شده است، این مدرک است؟؟؟؟
|
formal
|
من مگر این را بهت نگفتم؟
|
formal
|
به این نتیجه رسیدم، بدبینی به خدا باعث میشود زندگیمان سراسر عذاب و خودخوری شود..
|
formal
|
فکر کنم اولین کتاب جالبی که خوندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود …تام سایر، جین ایر، بینوایان و …
|
informal
|
با آسانسور میرویم. حتما میدانید که گالری پیاده از اینجا فاصلهی زیادی دارد.
|
formal
|
نه، نه! خیلی ممنون از توضیحاتتون … آقای طباخزاده تو زندگی هر آدم موفقی، یک اتفاق، یک رویداد، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب میشه، در مورد شما اون چه خاطرهای هست که میتونین با ما سهیم بشین؟
|
informal
|
اگر چند روز بخوری عادت میشود، کیف هم میدهد.
|
formal
|
وقتی «پندارها» را خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده شوند وصد البته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکر کردن اجازه خودنمایی بدهم.
|
formal
|
این زن هم دارد خودش را برای شوهرش نابود میکند. هیچوقت از اینجا تکان نمیخورد. خیال میکند زنده میشود. هرکسی رفت رفت.
|
formal
|
جرزنی بد عادتی و آفتی شده است. خودشان را میکشند بیایند رییس جمهور شوند و کشور را نجات دهند. آخرش چون میخواهند بیکفایتیها را بپوشانند، میگویند میخواستیم بکنیم اما نگذاشتند و …
|
formal
|
اگر آرمانها مد نظرمان باشد، خیلی مواقع، کشور برای کم کردن فشار تحریمها و حفظ جایگاهش مجبور شده است عقب نشینیهای بزرگتری کند.
|
formal
|
. در واقع داشتم از او در مقابل تو محافظت میکردم
|
formal
|
کاشکی میتونسم برم تو این دریا گم بشم. زیر آب غمم یادم میره.
|
informal
|
امروز خونه بابا بزرگم بودیم حالش خرابه خیلی کم تکون میخوره
|
informal
|
اونوقت دیگه آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابدا سوژه پستها و کاریکاتورهاشون نمیشد!
|
informal
|
حالا بیا بنشین چایات را بخور، گلویت ترمیم که شد بعد دوباره از ایشان میپرسی … بندۀ خدا خوب شاید سمعکشان خراب شده است، باید برایش «یک نو» بخریم.
|
formal
|
به همین خیال باش شماها مگه با همین ارزوهای خام بتونید جلو موفقیت پرسپولیس رو بگیرید چون استقلالیا کلا راه به جایی نمیبرن
|
informal
|
سر تو درد نیارم اون یک دزد کت و شلواری مجلسی بود
|
informal
|
اینجا کسی سیلواکو بلد است؟ لطفا اگر کسی بلد است بگوید خیلی کارم گیر است.
|
formal
|
من تبدیل شده بودم ب یه ادم افسرده و پرخاشگر.
|
informal
|
تواضع و بی تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی، ولو حرف بی ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشه، دل انسان رو آرام و گرم میکنه. خدا ایشان رو برای جهان تشیع حفظ کند.
|
informal
|
میخواهم بدانم آیا میشود از پیامنور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم؟
|
formal
|
یا اینکه کار اشتباهی نکردید، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بیجا برای اثبات خودتان به کارتان ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان، حق آشکار میشود.
|
formal
|
، تو رفتی سمتش بعد دیدی خب لکنتت حل نشد خانوادت حل نشد وسواست حل نشد
|
informal
|
به جرات میتونم بگم یکی از هیجان انگیزترین ایرانگردیهای من، کلیبر و ارسباران بود، چه تومسیر چه وقتی به قلعه میرسی، از شدت زیبایی و صحنههای بینظیری کهمیبینی نفس در سینه حبس میشه. مناظر این قلعه شما رو یاد لوکیشنهای سریال بازی تاج و تخت میندازه.
|
informal
|
بنظرم همگی دارید درس رو شناختی جلو میبرید، اینهم یه جورشه که منجر به اون میشه که هیچکی به جمعبندی نرسه.
|
informal
|
ساخت دو نیروگاه که سهل است، دولت تدبیر ماهیگیری را هم داده دست چینیها، میخواهی نیروگاه را ندهد دست روس؟!
|
formal
|
تو همچین جامعهای اونقده سوژه و سرگرمی! وجود داره که دیگه کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمیده!
|
informal
|
کلیسا مثل دژ میمونه. خصوصا شبها. چطور باید داخلش بشم؟
|
informal
|
مامان، میدانم! ولی آخر اگر این کار را بکنم، در کلاس بعدی از همهی بچهها کوچکتر میشوم. این هم که اصلا خوب نیست. همین است که میگویم یک سال پی پروژههایم بروم.
|
formal
|
والله من یکبار نزد دندانپزشکی رفتم که همه هم از آن تعریف میکردند، بعد از این که پدر من را در آورد، گفت باید نزد متخصص ریشه بروی.
|
formal
|
چهارشنبه گزارش هر کس را هم در قبال حوزهی کاریاش دریافت میکنم.
|
formal
|
بله. چهارشنبه عالی است. فردا زمانش را با هم تنظیم میکنیم. آیا میگویی چه ساعتهایی میتوانی بیایی؟ من چهارشنبه یک سر هم باید نزد استادم بروم اما هنوز نمیدانم چه ساعتی.
|
formal
|
از این طرح کنگره مشخص میشود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنهی کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکاییها یک چنین قوانین ذلت باری را باید اجرا کنند.
|
formal
|
اگر اینستاگرامشون رو دنبال کنید محتواهای جدیدشون رو استوری میکنن، چیزی که من دیدم حدودا روزی یه محتوا دارن.
|
informal
|
خب خود شما چجوری قبول دارید که حکمتی درکاره؟
|
informal
|
اسلام برای بی حجابی هیچ جریمهای در نظر نگرفته ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعه اسلامی ما بر عکس شده.
|
informal
|
درباره درس خواندن و چه طور خواندن آن حرف زدند و حرف زدم و حرف زدیم.
|
formal
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.