text
stringlengths 11
557
| label
stringclasses 2
values |
---|---|
دیگر هزینهی اسنپ و تپسی هم نمیدی و یا اصلا لازم نیست در صف «شرفخوردکن» شلوغیهای مترو یا BRT وایستی. یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارات که مسیرش باهات یکیه راه بیوفته تا تو هم انگلش بشی. خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهرا ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم میصرفه.
|
informal
|
من حقیقتا از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی هم نبردم، گاهی وقتها فقط خسته میشوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم.
|
formal
|
دستگاههای امداد، آخرین روزهایشان را سپری میکنند.
|
formal
|
خط ب خط خوندن خوبه در صورتی که با کیفیت بخونید
|
informal
|
یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یه دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر بره؟
|
informal
|
ایران که خودش موشک میسازد نیازی به خرید ندارد.
|
formal
|
مرد گنده، واسه چی زدی زیر گریه؟ هیچ معلوم هست؟
|
informal
|
لوس بازیها و تیکه پرونیهاش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … رو هم قلم میگیرم
|
informal
|
ر خیلی حساسی رو اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط تو جمع دچار مشکل میشی میتونی تو سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانشو میگذرونه دارو نخوری
|
informal
|
عملا با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشون گفتید ببینید والله من ناچاری اومدم وگرنه علاقه اولم نیست و چندان خوشم نمیاد.
|
informal
|
مطلب جالبی بودمن تابحال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودماما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل ندهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع ام شود بدجوری عذابم میدهد
|
informal
|
چرت نگو چه ربطی به روحانی داره؟ هر کی بود اوضاع همین بود. داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی میزنیم.
|
informal
|
به زور کاری رو انجام نده، اون کاری رو که حست بهت میگه انجام بده
|
informal
|
اگه میر سلیم این ادعا رو کرده، باید برای ادعاش سند بیاره. اگه ادعاش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشه، اگه نشد، باید میرسلیم محاکمه بشه. این موضوع بزرگیه، نمیشه از کنارش رد شد.
|
informal
|
تجربۀ سه سال اخیر نشان داده است این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه میزند. تازه اگر کرونا داشته باشد به جای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم، میتواند کرونا را بهانه کند.
|
formal
|
بعدها فهمیدم توی خیلی از مسائل مالیش بهم چیزی نگفته و یه جورایی مشکلات مالی بزرگی رو ازم پنهون کرده با این استدلال که من ناراحت نشم، مرتب یه سری مشکلات مالیش به گوشم میرسه که خبر نداشتم.
|
informal
|
ولی اینها را یادم است، فکر کنم بعضیهایشان را هم در انباری خانهی پدربزرگ موجود داشته باشیم
|
formal
|
ولی از طرفی هم میدانیم که «همه چیز را با هم خواستن»، به چیزی جز «هیچ چیز نداشتن» منتهی نمیشود.
|
formal
|
خیالت راحت باشد. پیچ مرگ من دست هیچکس نیست. چون که پیچ مرگ من در کارخانه نیست. چه میگویم؟ اصلا مرگ من پیچی نیست. یک جور دیگر است. غیر از خودم هیچکس نمیداند.
|
formal
|
به هر حال اگر راهی باشه که ما کار خودمونو کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاد، کیه که استقبال نکنه؟
|
informal
|
بعد یک هو خندهاش قطع شد. عجب شوخی باحالی بود! اخمهایش رفت در هم. این جور که بویش میآمد، این مدرسه خودش یک دلقک داشت. انگار شوخیهایش بد هم نبودند.
|
formal
|
تورو خدا بسه دیگه، اذیتش نکنین، بذارین یه کم ورمیشل بدم بخوره.
|
informal
|
خودت خوب میدونی که من هیچ گاه دایه دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال اون رضا خانی یه که خودشو پشت تو پنهان کرده و تو رو سپر خود
|
informal
|
وقتی با یکی کار داری یا دلتنگشی نیست یا اصلا" اهمیت نمیده بهت …وقتی دیگه زمان اون کار یا اون حس گذشت …پیداشون میشه
|
informal
|
من که نیامدهام حرفهایت را انکار کنم و بگویم مشکلت به خاطر خودت است و کم طاقت و ناامید هستی.
|
formal
|
چرا سوال باید فورا استیضاح بشه. سکه داره میشه ده تومن متوجهاید یعنی چی؟
|
informal
|
پس چرا قوه قضائیه رسیدگی علنی نمیکنه به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم؟!
|
informal
|
متاسفانه ما خیلی غافل هستیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که در جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلیها شده است.
|
formal
|
شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیس است، به عنوان مثال میوه میخرد و اگر همسرش بخورد، حسابی کتکش میزند.
|
formal
|
درسته که وبلاگ و وبسایت من چون رویهاست داخلی بودن خوشبختانه از کار نیفتاده بودن (البته با کندی و قطعیهای تقریبا زیاد روبرو بودن و همچنان هم هستن)، اما وقتی میدیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شدهاند، دلم نمیومد پست جدیدی بذارم.
|
informal
|
آخه مگه غیر از تو، تو این ده کس دیگهای نیس؟
|
informal
|
اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان میگرفتند ویا آنها که روزانه میگرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند!
|
formal
|
آخر من و تو که با هم جور نیستیم. تو جاویدی و من میمیمرم. این چه فایده داره که تو تا ابد زنده بمونی و هی شاهد مرگ اونهائی که ساختی باشی؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشون نداری؟ من چندبار خودم را تو چشمه نور تماشا کردم، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت. آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی؟
|
informal
|
جوئی طوری نیست! نگران نباش! برمیگردد.
|
formal
|
با این جور فیلمها هست که جامعه بطرف نادانی همگانی پیش میره بطوریکه مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفتهای کشور باشند
|
informal
|
این کارگاه به صورت مجازی برگزار میشه؟ و اینکه امکانش هست سرفصلهایی که در کارگاه بیان میشه رو بفرمایید؟
|
informal
|
من نتونستم، من خواستم ولی واقعا نتونستم، هیچ وقت نتونستم با عذاب وجدان کنار بیام، هیچ وقت نتونستم وجدانم رو شکست بدم، یادمه شبی رو که آرزو میکردم کاش میتونستم دروغ بگم و بعدش هم راحت باشم.
|
informal
|
تسلیت میگم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی
|
informal
|
جریان نفوذ به قدری تمییز کارش را انجام میدهد که در آخر تمام کاسه کوزهها سر ولی بشکند.
|
formal
|
به من دستور دادهاند شما رو تا اینجا بیارم. کارهای دیگهای دارم که باید بهشون برسم.
|
informal
|
دروغ است. روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی آمار را بالا میبرند تا جلوی تجمعات را بگیرند. کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم.
|
formal
|
من اگر جای تو بودم، این کار را نمیکردم. به حرفی که آنجا نوشته شده، گوش کن.
|
formal
|
خوب سخت است، این روزها هم میگذرد اما خیلی وقت از آدم میگیرد، به خاطر بچه و خوب خودم و همسرم و البته مادر شوهر جان جانان هر ساعت دارم انجام میدهم.
|
formal
|
میشه لطفا حوزههای علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنن وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه روباه صفت آتیشش تند میشه نشن؟؟؟؟
|
informal
|
شده یه کتابو دست بگیرید. کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشه اما از همون ۴خط اول دلتونو بزنه و با اکراه چند صفحشو بخونید و دیگه نتونید ادامه بدید و بزاریدش کنار؟؟؟
|
informal
|
روغن مایع ۵ لیتری رو میدن ۷۵ هزار تومن، مگه موادش از خارج میاد؟ اگه مواد همه چی از خارج میاد پس ما چجوری خود کفا هستیم؟ کدوم حرف دولت و باید باور کنیم؟
|
informal
|
نحوه خواندن من این است که کتاب را کاملا خط به خط میخوانم و گاهی وقتها از بعضی چیزها خلاصه مینویسم.
|
formal
|
قصه زندگی کسلکننده وروزمره یک مرد است، دقیقا همین کسلکنندگی را بسط میدهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده، یک کم داستانش خسته کننده است ولی من از آن خوشم آمد.
|
formal
|
اون دو نفر که موقع فرود مردند رو دفن کردم
|
informal
|
به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافیه یا از داس باید کمک گرفت؟
|
informal
|
گندم بهترین اسم بود براش. وقتی سرش رو میچسبوند به صورتم و موهاش دیگه داشت میرفت توی چشمم، درست حس میکردم دارم یک گندمزار رو میبینم؛ خصوصا اگر یه مقدار نور آفتاب هم توی موهاش میفتاد.
|
informal
|
شما که از خداتونه مردم در انتخابات شرکت نکنن چون جناح شما بالا میاد همانطور که آقای رسایی گفته.
|
informal
|
فارغ از اینکه برجام پاره بشه یا آتش زده بشه، امریکا بزنه زیر برجام یا ایران، ترامپ برجام رو بخواد یا نخواد، رییس سیا اولین اولویتش فسخ برجام باشه یا نباشه، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادن یه شاهکار در تاریخ ایران هست
|
informal
|
انشاءالله امام حسین برکمرفاضل میبدی بزند که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد.
|
formal
|
پدر مادرهای طبیعی ازهیچ محبتی برای بچهشان دریغ نمیکنند به آنها پول میدهند، سرمایه میدهند، تر و خشکشان میکنند، شبهای بیماری بالای سرشان بیدار میمانند ولی همین پدر و مادرها انتظار دارند وقتی بزرگ و مستقل شدی به آنها سر بزنی.
|
formal
|
خدا رو شکر خیلی راحت شد، داریم گلابیهای برجامانده رو میخوریم.
|
informal
|
کسی که کارمند دولته از دولت همایت میکنه چون منبع درامدش دولته.. و از تورم و اقتصاد چیزی حالیش نمیشه
|
informal
|
اما در این سالهای اخیر که گوشیهای هوشمند، اتصال آدمها را به اینترنت آسان و راحت و سریع و بیهزینه کردهاند، و شبکههای اجتماعی هم دارند مدام هوشمندتر و هوشمندتر میشوند، احساس میکنی که یک حلقۀ محاصره دارد در اطرافت شکل میگیرد و این حلقه مرتب تنگتر و تنگتر میشود به طوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی از آن نداری.
|
formal
|
من گفتم: چرا آقای دکتر؟ نمیشود هر دویش را همین الان بکشید؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دویش راحت بشوم!
|
formal
|
میگویم «آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد؟» میگوید فلفل نبین چه ریز است.
|
formal
|
چرا دزدهای بزرگ را در زندان نگه داشتید؟ آیا میخواهید مشمول مرور زمان بشود و..
|
formal
|
از خوبیهای ماسک این هستش که بقیه حضار در هیات دولت خنده هاشون رو میتونن پشتش جمع و جور کنن از این بیانات جوک گونه!!!!
|
informal
|
کاش اینقدر که دختر خودت واست ارزش داره؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندی و هشتک راه نندازی، وقتی تو به یه پدر رحم نکردی لطفا دهنت ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش اونها نباش
|
informal
|
جالب است بهزاد نبوی میگوید قوۀ مجریه هیچ اختیاری ندارد، بعد میگوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور شود، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور شود، یعنی خودش صراحتا در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید میزند، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد (دروغ) دارد سر و دست میشکند و میگوید نباید بگذاریم جریان انقلابی رئیس جمهور، وخودمان مسئول جایی (ریاست جمهوری) شویم که هیچ اختیاری ندارد.
|
formal
|
خالو تو که جای پدر من را داری. تو منو بزرگ کردی. از خدا پنهون نیس، از تو هم پنهون نباشه، همش هزار تومن دارم که اونم پا در هواس. راس میگی، اول دوهزار تومن داشتم. برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کنه.
|
informal
|
این حرفا به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایدهی دیگهای نداره
|
informal
|
خیلی حس شیرینی بود رو هوا حرفای معلم رو میگرفتم و مثال میزدم. کلی معلمم و خودم ذوق میکردیم
|
informal
|
مگه توی همون بیمارستان کلی مریض کرونایی نخابیده که داد و بیداد میکنن
|
informal
|
هر روزی که میگذرد، هر لحظهای که میگذرد بیشتر به این که عاشورا، تقابل کفر و ایمان، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار است، بیشتر ایمان میآورم.
|
formal
|
عقل منصف است، احساس سرکش است، من راه احساسم را سد میکنم به وسیلهی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواستههای زندگی نیست.
|
formal
|
هیچکس دوست نداره همچی کاری بکنه ولی این یه حقیقت گریزناپذیره که برای هر روز که تاخیر کنیم، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم
|
informal
|
به گوش خودم از عمله اکره هام میشنوم که میگویند «یارو با آ نهمه قدرتش نتوانست یک موجودی به قشنگی مشیانه بسازد.» دیگر آبرو برای من نمانده است. پدر خاطرخواهی بسوزد.
|
formal
|
باید دید مسئله هستهای چقدر قراره سود آوری داشته باشه و متناسب با همون براش هزینه کرد.
|
informal
|
البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری داره را درک میکنم.
|
informal
|
چند نفر میدانند ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست؟
|
formal
|
واقعاهیچ محیطی اروم ترازخونه خودادم نیست
|
informal
|
ای بابا پلاسما درمانی میکنن براش. به هر حال اگه طبق اون سناریو پیش بره. اردوغان هم تمامه. احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان وبرکناری خودش میانجامه.
|
informal
|
ای وای سپیده خانم، این حرف را نزنید … باور کنید تا همین ماه پیش، اصرار هم روی بنده اثری نداشت، اینکه من، الان، اینجا، مقابل شما نشستم، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب میشود!
|
formal
|
خیلی دوست داشتم میتونستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم.
|
informal
|
از نژاد آسی کت محسوب میشد. اینها نژاد خیلی اصیلی نیستند و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست میشوند. اما خیلی آرام هستند و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم، با شستوشو در آب هم راحت هستند.
|
formal
|
بچه بودم بابابزرگم یه کتاب بم هدیه داد (فک کنم مجله دانشمند بود) روش نوشته بود "دهه هفتاد فرا رسید، حرکت کنیم
|
informal
|
تو برای انجام کاری که ضرورت داره خیلی ضعیف هستی
|
informal
|
لوزهها مانند قرنطینه و یا سد محکمی، ابتدای راه تنفس قرار گرفتهاند، تا هوای تنفسی را تمیز کرده و میکروبهای آنها را از بین ببرند.
|
formal
|
ب نظر من اونایی که میگن خدا مهربونه. حاکمه عادله و خیلی چیزای خوب رو بهش ربط میدن اونای هستن خدا بهشون خیلی چیزا داده
|
informal
|
خواهش میکنم خودت هم به خودت کمک کن، بدون کمک تو هیچ چیز درست نمیشود.
|
formal
|
چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودم هم این حس را داشتهام. رفتم باهاش حرف زدم نمیتوانست بعضی از حرفها را به کسی بگوید من هم باهاش حرف زدم دلداریاش دادم.
|
formal
|
سلام عزیزدلم. بعد از دو ماه هنوز باورم نمیشود در دلم هستی. این روزها فقط برای سلامتیات و عاقبت بهخیریات دعا میکنم.
|
formal
|
هر آدمی یه بلوط یا زبانگنجشک یا نارون ببینه که به اون عظمت، مثل یه هیولای غمگین ایستاده، از تعجب و احترام خشکش میزنه.
|
informal
|
من تا حالا خیلی مقاومت کردم که اکانت شخصی اینستاگرامم را بسته و پرایوت نگه دارم، و فقط آدمهای خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم در آن حضور داشته باشند.
|
formal
|
چجور شیعهای هستن این برادران آذریت که با اسرائیل روابط نزدیک دارن؟
|
informal
|
طرف یجوری بود شبیه همه چیز بود جز پزشک، نه منشی داشت و نه هیچی …. شبیه قصابی بود تا مطب
|
informal
|
مطمئن باش مردم انقدرا هم براشون مهم نیست که شما باهاشون گرم بگیری. اگه دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب اینکارو نکن. همین که بهشون بی احترامی نکنی کافیه.
|
informal
|
همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهانکاری و همدستی در این تخلف، با محرومیتها و جریمههای سنگین مواجه میشه.
|
informal
|
و وظیفه دولت است که این موضوع را مدیریت کند، هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند.
|
formal
|
هر دو میدانیم که برای این کار ممکن است تو را به دورهی کارآموزی بفرستند.
|
formal
|
البته این هم بگویم که قرار نیست همهی ما صرفا با حذف کردن بدترین گزینهها به هرچه که خواستیم برسیم. البته بعضیها که خیلی خوششانس هستند، ممکن است برسند. اما برای ما آدمهای معمولی، شاید گاها عالی باشد، گاها هم خیلی عادی و بیتاثیر.
|
formal
|
اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آبشده روی آوردند.
|
informal
|
اگه بین کلاس بریم وقت استراحت استاد رو میگیریم. البته اگر کسی لطف کنه و از استاد بپرسه زمان رو ممنون میشم. چون راستش من که روم نمیشه.
|
informal
|
اهالی شمالی، چندان اهل خساست نیستند.
|
formal
|
کاش یه آزمایشگاهی چیزی بود تا میشد مشابه سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصفه و نیمه مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست.
|
informal
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.