text
stringlengths
43
494
label
int64
0
2
rater_profile
listlengths
3
3
بی گمان این اعتراف هیچکاک با نگاهی به کارنامه پنجاه ساله کارگردانی اش تصدیق میشود
0
[ 0.6666197952353358, 0.1769198970139149, 0.15412930541974693 ]
روايت شده است كه عمرو بن حمق خزاعي به رسول خداصلي الله عليه و آله آب داد پيامبرصلي الله عليه و آله براي سپاسگزاري او را اين گونه دعا كرد
0
[ 0.5149646093622996, 0.35918993212312555, 0.09572645346219254 ]
رضا گفت یاالله زود باشید بیایید با هم مسابقه بدهیم
0
[ 0.6785923783059369, 0.190537611727729, 0.10579233890180406 ]
پاسخ دادند نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم
0
[ 0.6586340326340326, 0.1883123543123543, 0.13851748251748253 ]
کلاغی فیلسوف به آنها میپیوندد و از آنها سوالهای جالبی درباره زندگی فلسفه انسانها و کلاغها میپرسد
0
[ 0.6620358529844337, 0.2392574153310505, 0.09240890394397129 ]
او در اواخر سال شروع به نوشتن نقد فیلم کرد و برای چند سال سردبیر نشریه کایه دو سینما بود
0
[ 0.564678403484566, 0.29094356501837776, 0.13934219930270952 ]
سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم
1
[ 0.21039282729275888, 0.53886634754198, 0.20923638021426946 ]
از بامداد تا چاشتگاه قتل كردند تا چون نايره غضب سلطان تسكين يافت بر آن مساكين رحمت كرد و باحتقان دماى ايشان اشارت فرمود سلطان در سراى ملك اشرف نزول كرد
2
[ 0.36234677447583047, 0.4684760841677192, 0.15614530921569011 ]
و از اينجا معلوم ميشود كه بدبخت كسى بود كه نفس او پيش از مفارقت بدن بآلات جسمانى و ملاذ نفسانى مايل و مشتاق بود و از مفارقت آن خائفچه چنين كسى در غايت بعد بود از قرارگاه خويشو متوجه بموضعى كه از آن موضع متألم تر باشد
2
[ 0.48303354681395155, 0.3315243970130397, 0.16734286873545398 ]
پسركي كه كنارش ايستاده بود گفت توي بازي جستجوي دايناسور هستي ما بايد استخوانهاي قديمي دايناسور را پيدا كنيم
0
[ 0.258087335975176, 0.5532152695724358, 0.176992793131969 ]
صدائي از روي درخت به گوشش رسيد سرش را بالا كرد و جغدي را ديد كه چشمش باز است از او پرسيد تو چرا نخوابيدي جغد گفت من شب ها دنبال موش هستم
0
[ 0.5737782772268579, 0.28900489007852526, 0.1309190049540723 ]
آقا گوسفنده گفت راست می گویی از این جا تا آغل راه کمی نیست حسابی خیس می شویم باید کمی صبر کنیم ببینیم چه می شود
0
[ 0.536372058713012, 0.3325522986419165, 0.1177683340408563 ]
زماني كه دوباره ضحاك برتخت نشست و كمي آرامش يافت شروع به جستجوي فريدون كردو از نگراني خواب و خوراك نداشت
0
[ 0.6022093127411421, 0.2600593390073865, 0.12909849579951946 ]
پرنده ای از بین پرنده ها جلو آمد و به کلاغ سیاهی گفت اسم ما هدهد یا شانه به سر است چند ماه قبل باد شدیدی وزید و این اتفاق افتاد این جوجه ای که در جنگل شماست جوجه من است لطفا او را پیش ما بیاور
0
[ 0.5210409829563587, 0.3049863213383026, 0.1648309649719265 ]
به بیان دیگر “حق امنیت” و “حق معیشت” از حقوق اساسی انسانهاست اما “حق آزادی” از چنان منزلت بنیادینی بهره مند نیست
1
[ 0.4938495085144677, 0.3464822497603257, 0.1531241029323309 ]
نقد عقلانیت مفهومی تجریدی بدین معنا نیست که از او هیچ کاری بر نمی آید بلکه بدین معنا است که او همه فن حریف نیست
1
[ 0.308042071197411, 0.4942972098311904, 0.12563369194437157 ]
مارکس در پرسش نامه اي که دخترش لورا مارکس تهيه کرده اين جمله را به عنوان جمله ي مورد علاقه ي خود بر مي گزيند
0
[ 0.4729708588843875, 0.32887914812601005, 0.16466206194239666 ]
اما سکوت متافیزیکی ناشی از توانایی و فراروی انسان از مرزهای مسلط و متداول زبان و بیان است همانطور که از تعبیر زیبای خاموش پرگفتار ناطق اخرس مولانا بر می آید و یا از این سخن هایدگر که برای سکوت کردن باید سخنی مهم برای گفتن داشت
1
[ 0.4380538993146204, 0.3821158255528286, 0.15962175636437217 ]
تریستانا می گوید هر چه مهربانتر باشد کمتر دوستش دارم
0
[ 0.61084381171732, 0.19837293811995482, 0.17579671879433215 ]
اگر بر سلطان ظفر باشد ملك شما راست و من نيز بنده باشم و آن روز لشكر را علوفه بدادند و آن جماعت روان شدند و روز به روز لشكر مى رسيد و علوفه مى گرفت و مى رفت تا غره ربيع الآخر يمه نوين برسيد استحضار شيخ الإسلام و قاضى و وزير كردند سه كس را از اوساط الناس بدين اسامى به نزديك ايشان فرستادند
2
[ 0.5288446575683178, 0.3298249529221371, 0.1385491281267128 ]
او قبل از کریسمس به این فروشگاه آمده بود زمانیکه درخت بزرگ و زیبای کریسمس در ویترین مغازه بود همه جا با چراغهای رنگی کوچک تزئین شده بود نوارهای رنگی مخصوص کریسمس و نور چراغهای همه چیز را زیبا کرده بود و موسیقی روزهای تعطیل نواخته می شد او از این نورها و صداها لذت می برد
0
[ 0.7662163233503065, 0.17129467081306352, 0.06090196629271122 ]
تنبلی با خودش فکر کرد و گفت من که حوصله ندارم برای دوستی با دیگران زحمت بکشم پس باید نقشه ای بکشم تا دیگران خودشان به سمت من بیایند
0
[ 0.6356575406905636, 0.2429077053344623, 0.10498203029447738 ]
ولستن کرافت متوجه منظور او نشد او پرسید می توانی بیشتر توضیح بدهی
0
[ 0.6883661148977605, 0.16726841934436873, 0.12836286919831222 ]
فیلم با جمله ای از مونتسکیو آغاز میشود بعد از سيل بزرگ مردان مسلح از زمين بيرون آمدند و شروع به نابودی يکديگر کردند
0
[ 0.7042938133563833, 0.17722235219613638, 0.0968730681859394 ]
با همه اینها معلوم نیست اتفاق بدی نیفتاده باشد سخن من این است که اتفاق خیلی عجیبی نیفتاده است
0
[ 0.7662163233503065, 0.17129467081306352, 0.06090196629271122 ]
و آنچه مبدأ آن وضع بود اگر سبب وضع اتفاق رأى جماعتى بود بر آن آن را آداب و رسوم خوانند و اگر سبب آن اقتضاى رأى بزرگى بود مؤيد بتأييد الهى مانند پيغامبر يا امامى آن را نواميس الهى خوانند و اين نيز سه صنف باشد
1
[ 0.6638555897885524, 0.23632465477067618, 0.0957584304522942 ]
بقوت و شوكت از قبايل ديگر بيشتر بود و بعدت و ساز و عدد قوى تر و در آن وقت قبايل مغول موافق نبودند و يكديگر را مطيع نه چون چنگز خان از مقام طفوليت به درجه رجوليت رسيد در اقتحام شيرى غران و در اصطدام شمشيرى بران بود در قهر خصمان بأس و سياست او را مذاق زهر بود و در كسر شوكت هر صاحب دولتى خشونت و هيبت او را فعل دهر بهر وقتى سبب قرب جوار و دنو ديار به نزديك اونك خان تردد مى كردى
2
[ 0.5201962034272315, 0.2864728827974976, 0.19024916261699665 ]
فاصله مندی و واسطه مندی پیش شرط تحقق هر سنجشی است
1
[ 0.3438559817306499, 0.4875929429278269, 0.1593693374711199 ]
يكي بود و يكي نبود مردي از راه فروش كلاه زندگي مي كرد
0
[ 0.4697860018235614, 0.34013483903286373, 0.18109032575438141 ]
در اين محاورات افلاطون به نقد نظريات فلسفی خود همت گماشته است و گویی خواسته آنها را به شيوهٔ دقيق تر دوباره بررسی كند
1
[ 0.41693773083607777, 0.3855840419446281, 0.16371943030024086 ]
مامان عاشق منه بابا عاشق منه من براشون خاص هستم توی تمام دنیا من فقط من هستم
0
[ 0.5652225302225302, 0.2537718487718488, 0.161991606991607 ]
شتره گفت من هم نمی دانم بعد هم راهش را کشید و رفت تا مورچه خانوم را پیداكنه
0
[ 0.5183813837469886, 0.31387349220675426, 0.14998217560490393 ]
چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود
0
[ 0.44894916425009196, 0.2529162496471373, 0.21476131512989624 ]
تقریبا می توان گفت که هیچ یک از تروریست های انقلابی اروپا جزو طبقات محروم و ستمدیده نبوده اند
0
[ 0.43146229779056816, 0.43156056064078024, 0.11982941876252318 ]
جادوگر در حالیکه از عصبانیت فریاد می کشید به او گفت تو چگونه به خودت اجازه دادی که سبزیهای راپونزل همان کاهو ها منظورش بود مرا بچینی
0
[ 0.5632520348785927, 0.28658040436456206, 0.13479581269808416 ]
پيرزن با چشمان اشك آلود پاسخ داد آقاي محترم از چه چيزي بايد بترسم من مدت زيادي عمر كرده ام تنها نگراني من اين است كه الان تنها مانده ام لطفا به من اجازه بدهيد كه اين ببر جوان را بزرگ كنم زيرا او اكنون مثل يك پسر براي من است
0
[ 0.4448032318180479, 0.35309307769440285, 0.1994540921721407 ]
بهرحال اميدوارم كه با كاشت درخت استفاده از سايه بانهاي متحرك و سرويس به موقع دستگاه تهويه شما بتوانيد به مصرف بهينه سوخت و استفاده درست از منابع و انرژي كمك كنيد
0
[ 0.5107100789433114, 0.3035747386850969, 0.17392785311671174 ]
تراکتورسازی را چطور ارزیابی کردی نزدیک بود آخر بازی دو بار گل بخورید
0
[ 0.6982629670988273, 0.19308010621310112, 0.09200511502366555 ]
وقتی بچه ها رفتند علی کوچولو هم به طرف خانه راه افتاد
0
[ 0.620813510324794, 0.26857989305012825, 0.09291922836211024 ]
موش پيري كه دانه اي را حمل مي كرد به كنار در دويد پيتر در مورد راه خروج سوال كرد ولي دانه اي كه دهان موش بود اينقدر بزرگ بود كه نمي توانست حرفي بزند و فقط سرش را تكان داد پيتر گريه اش گرفت
0
[ 0.607869186317767, 0.2961312383065684, 0.08852472315301084 ]
کتاب مقالات میشل دومونتنی فیلسوف و نویسنده شکاک فرانسوی اش توقیف میشود بعنوان کتابی خطرناک
0
[ 0.6926533598181678, 0.20069639747421597, 0.09908837822808934 ]
کلاغه رفت روی تیر چراغ برق گفت آهای چراغ یک قصه بگو به سر نرسد تا من برسم خانه
0
[ 0.4697860018235614, 0.34013483903286373, 0.18109032575438141 ]
دیپلم افتخار جشنواره را گرفت از سال تا در کشورهای مختلف اروپایی همچون ایتالیا فرانسه سوئیس هلند و بلژیک به نوازندگی پرداخت
0
[ 0.49897754969225466, 0.35834750546969407, 0.13489355421487403 ]
حافظ نه در شهری که در وفور و فراوانی عشق است بلکه شهری که مثال همان دمشق در قحطی عشق است شهرهٔ عشق ورزی است
1
[ 0.24586941835935247, 0.5535517688175148, 0.1876726801668821 ]
او با مشک آب به سمت رودخانه رفت اما بعضی از سربازان پشت درختها پنهان شده بودند
0
[ 0.5768728660404415, 0.2711548834394064, 0.14092929441626936 ]
هنگامیکه مردها در کارگاه ماشینی که ساتورنو از آنجا می گریزد بایستی ساعات طولانی را به کار مشغول باشند دون لوپه آزاد است که تا مرگ خواهر ثروتمندش ژوزفینا تصمیم بگیرد که زندگی را با نوعی تنگدستی نجیبانه به سرآورد
1
[ 0.5974253798815715, 0.3220127647620403, 0.06993766420437224 ]
نیچه علیه واگنر ترجمه عباس کاشف و ابوتراب سهراب در کتابی با نام واگنر در بایرویت و نیچه علیه واگنر ترجمه فانوس بهادروند
0
[ 0.6627370181672275, 0.17306973960026148, 0.15670129188447227 ]
خرميل از خرميلى خود هراسان گشت و از بطش و صولت غضب او ترسان بمعاذير دل ناپذير تمسك كرد و بتمويه و تلبيس خواست تا بر رأى سلطان صادرات زلات خود پوشيده كند و از تكليف بدار او بحضرت او را معاف دارند سلطان عفو و اغضا كرد و از عثرات او تجاوز و اغماض واجب داشتاهل غور چون حال روغان و مداهنت او بدانستند و باز ميل او بحضرت خوارزم دريافتند بر قصد او متشمر شدند
2
[ 0.5018048136783221, 0.25069957444659113, 0.20370780770542107 ]
كه از خواص او بود به اتابكى او بگذاشتو چون بخوارزم نزول كرد منشور تفويض امارت خراسان بناصر الدين ملكشاه فرستاد و فرمود كه بجانب مرو مرو كه هواى آن نه موافق مزاج تست غلبه حرص صيد عقل او را صيد كرد تا بار ديگر عزم مرو كرد و آنجا رنجور شد روى به نشابور نهاد عارضه زيادت شد و علت غالب گشت و از آن عارضه از دار فنا بمحل بقا كوچ كرد
2
[ 0.5345053622879615, 0.28963858156741645, 0.1699620080505305 ]
سه گربه به سمت جنگل رفتند و کنار یک درخت بزرگ بلوط ایستادند
0
[ 0.8091068641425392, 0.14791059201075582, 0.03556946187085317 ]
هرگز با ایده های خطرناک بازی نکنید چون هرگز نمیتوانید مطمئن شوید که دیوانه ای پیدا نخواهد شد تا آن ها را مو به مو اجراء کند
0
[ 0.46351424224613336, 0.31841068201448747, 0.1774673339182804 ]
در سال یک رمان با عنوان الیزابت و با نام مستعار گیلبرت کوردیر از او منتشر شد
0
[ 0.7172646831953031, 0.17690539406248273, 0.09281862249114055 ]
من فکر می کنم اگر تنها به همین تکه از شعر آب را گل نکنیم نظر کنیم برای تردید در صحت سخنان این دو بزرگ کافی باشد
1
[ 0.42831396463261884, 0.36143332842986475, 0.1919413723471121 ]
موقع رفتنشان رفتم جلو و يك دويست توماني نو در آوردم تا به حميد بدهم آقام دستم را كشيد و بعد از توي جيبش يك دويست توماني در آورد و به حميد داد
0
[ 0.7629284324777483, 0.15207898704433656, 0.0669282253196354 ]
یکی از دلایل آ اسپرمیا به علت انزال رتوگرید می باشد که می تواند به علت مصرف بی رویه داروها یا به علت جراحی در ناحیه پروستات رخ دهد همچنین این اتفاق می تواند به علت مصرف آلفا بلوکرها از قبیل تامسولوسین و سیلودوزبن رخ دهد
2
[ 0.5558179293715381, 0.22131710667397955, 0.18588191695942843 ]
آنگاه که گرترود را میبینیم نخست نه او را که تنهاییش را میبینیم بسان لکه ای که بر چهره خویش داشته باشد لکه ای که او را زیبایی میبخشد
1
[ 0.6785923783059369, 0.190537611727729, 0.10579233890180408 ]
اگر کسی فقط روشنایی ها را در زندگی ببیند در واقع روشنایی را هم ندیده است
0
[ 0.7042494647046018, 0.18008882210188912, 0.10350086350225274 ]
يك چندى آنجا مقام ساخت چون خبر اقامت او در آن جزيره فايض و شايع گشت احتياط را به جزيره ديگر تحويل فرمود و انتقال كرد حركت او مقارن وصول جماعتى افتاد از جمله مغولان كه يمه نوين ايشان را از رى بر عقب سلطان فرستاده بود چون سلطان را نيافتند بازگشتند و به محاصره قلاع كه حرم و خزاين او در آنجا بود مشغول گشتند
2
[ 0.3438559817306499, 0.4875929429278269, 0.1593693374711199 ]
در تست عملکرد با یک نمایشگر دیگر Acer مدل BHK با کیفیت K عملکرد آن کمی کاهش پیدا کرد اگر قصد دارید صفحه نمایش K را به طور مستقیم به یک پورت کامپیوتر موازی با eGPU وصل کنید در نظر داشته باشید که بیشتر کارایی آن در یک مک بوک پرو اینچی از بین می رود
1
[ 0.6279327563317308, 0.2657309918121311, 0.092122419959495 ]
دخترک وقتی این صحنه را دید با تمام وجود خندید و حالا هم می شنید و هم می توانست حرف بزند پدرش از این موضوع بسیار خوشحال شد و نیمی از ثروتش را به پسرک هدیه داد پسرک و مادرش دیگر در سختی نبودند آن ها خوش و خرم و در رفاه کامل در کنار هم زندگی کردند
0
[ 0.5260050920506639, 0.30030662768343763, 0.16690122526355552 ]
اما در عین حال میتوانم بگویم که به قرار ملاقات در هتل گلوار به دلایل دیگری میرود
0
[ 0.5178010854543623, 0.33224238763350816, 0.13908001793836888 ]
رأی اینان تلاش برای تداوم شرایط سیاسی و اقتصادی ای است که از آن بهره مندند
0
[ 0.63595214088634, 0.2626874619987975, 0.09692705776069709 ]
ـ کلاسیک های فلسفهٔ کلاسیک افلاطون قسمت سوم محاورات جوانی مسعود_زنجانی telegram
1
[ 0.3434709837632659, 0.4846553047857654, 0.1410533608843265 ]
تا اینکه روزی پیرزنی را دید که به سمت برج می آید در گوشه ای مخفی شد و صدای پیرزن را شنید که می گفت
0
[ 0.5790383930947641, 0.32177236817471416, 0.09263933874378771 ]
چون اين سعادات روى نمود و چنين مرادات دست داد امير فلان را ايده الله فرستاديم تا اين بشارت به امرا و اكابر و صدور و معارف و قضاة و رؤسا و مشايخ و ازكيا و اعيان و معتبران و كافه اهالى همدان عمرها الله و احسن احوالهم رساند همگنان بدين الطاف كه از حضرت آفريدگار عز و علا در حق ما مى فرمايد شادى و اهتزاز نمايند
2
[ 0.6365019948907132, 0.2218736625303318, 0.1328939071225781 ]
وقتی دیگران جواب سلام شما را می دهند شما هم خوشحال می شوید
0
[ 0.7172646831953031, 0.17690539406248273, 0.09281862249114055 ]
🔸 به نظر كريل سومين و پر طرفدارترين روش برای آشنایی با فلسفه غرب رويكرد مسأله محور است
1
[ 0.24586941835935247, 0.5535517688175148, 0.1876726801668821 ]
عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری
0
[ 0.5853060587591685, 0.199161013306184, 0.18681128408383238 ]
با هم در كنار رودخانه سنگ جمع مي كردند و بازي مي كردند در كنار ساحل خانه هاي شني مي ساختند شنا مي كردند و از مسافرتشان لذت مي بردند
0
[ 0.6627370181672275, 0.17306973960026148, 0.15670129188447227 ]
دم قرمز و پنج برادرش با خوشحالی جلو پریدند هی همدیگر را هل دادند که نوزاد را بهتر ببینند
0
[ 0.607869186317767, 0.2961312383065684, 0.08852472315301084 ]
افشاء راز خصوصی یک شخصیت دقیقا اعلان چیزیست که بشیوه سینماتوگرافیک بیان میشود
1
[ 0.4172654678812256, 0.407996304145911, 0.16689769152261658 ]
بچه فیل ها گفتند اما ما راه رسیدن به شهرمان را بلد نیستیم علی کوچولو و احمد و رضا هم نمی دانستند شهر فیل ها کجاست
0
[ 0.5486466609764274, 0.2894282563843349, 0.14338124893416407 ]
و اما دفع مضرتمانند آنچه بظلمه و سفها دهند تا نفس و مال و عرض از ايشان نگاه دارند و در صنف اول كه غرض طلب قربت بود بحضرت عزت چهار شرط رعايت بايد كرد
2
[ 0.4986051826775259, 0.27260205082916295, 0.18098690020606414 ]
او تدریجا توانست مجموعه ارزشمندی از موسیقی سراسر خراسان شمال تا جنوب را بیاموزد و اجرا کند به گونه ای که می توان او را دائرةالمعارف جامع موسیقی خراسان دانست او اولین کسی است که پرده های دوتار را اضافه کرد و از تا پرده به پرده رساند بعدها عثمان خوافی نیز کاری مشابه انجام داد استیفن بلوم پژوهشگر آمریکایی موسیقی اقوام هم در پژوهش هایش از دانسته های عسگری پور استفاده کرد
0
[ 0.7357038840636396, 0.16324441828503664, 0.07575107656847414 ]
نقد مونیچلی گزنده و آشکار است در ابتدای فیلم ویوالدی را میبینیم که سرمست و مسرور از صید یک ماهی با سنگ ضرباتی جانکاه به سر ماهی میزند تا کشته شود
1
[ 0.44894916425009196, 0.2529162496471373, 0.21476131512989624 ]
داد از بلندی و گفت من فرستاده ماهم و بر رسول در آنچه گوید و رساند حرجی نتواند بود و سخن او اگرچه بی محابا ودرشت رود بسمع رضا باید شنود بیل پرسید که رسالت چیست گفت ماه می گوید هرکه فضل قوت برضعیفان بیند بدان مغرور گردد خواهد که دیگران را گرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند هراینه قوت او راهبر فضیحت ودلیل راهبر شود و تو بدانچه بردیگر چهارپایان خود را راجح می شناسی در غرور عظیم افتاده ای دیو کانجا رسید سر بنهد
1
[ 0.5465176682447291, 0.34840661569587644, 0.08354954545414424 ]
در همان سال با همکاری کلود شابرول کتاب هیچکاک اولین ارزیابی جدی از کارگردانی را نوشت
1
[ 0.48397400643671373, 0.3571180407643293, 0.15373549103353257 ]
آیا جناب میری از نظر فلسفی به خود اجازه می دهد به بهانه دفاع از آزادی خلاف قانون اساسی مشی کند پس مساله ولایت یک بحث فلسفه سیاسی است و خلط مراتب فلسفی و سیاسی در کلام جناب میری در این بحث خلط دیگری زاییده است
1
[ 0.4511904248160403, 0.38371920384966457, 0.15529837512934075 ]
مرثیه ای برای مانوئل آرتیگوئز نگاهی به فیلم اسب کهر را بنگر فرد زینه من فاشیستها همچنان زنده اند م
0
[ 0.6522532158497011, 0.25637121545298697, 0.07385726341357234 ]
کلاه باز هم یک روز دیگر مواظب دلفین بود حال دلفین بهتر شد دلفین چشم هایش را باز کرد
0
[ 0.49971471671166223, 0.2866962862457578, 0.1910245759005104 ]
بنده همواره تابع ولایت فقیه بوده و افتخارم این است
0
[ 0.649331022834062, 0.19034813607452403, 0.13964844199001186 ]
فرش شستن تمام شد بابا فرش را از بالای پشت بام آویزان کرد مامان موشه گفت خدا کنه این آدمها دست به فرشمان نزنند آخه این آدمها گاهی وسایل دیگران را هم برمی دارند و اصلا خجالت هم نمی کشند
0
[ 0.5697426521921877, 0.29149571411972025, 0.13611203537268346 ]
بار نخست توسط احمد توكلی بار دوم به دست رضا مشايخی فرهاد و بار سوم با ترجمهٔ عالی فؤاد روحانی به فارسی برگردانده شد
0
[ 0.5944756577277149, 0.2881905698068279, 0.11196212071866152 ]
در نتیجه هنگامی که حدس می زنیم گفتن حقیقت باعث رنجش خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می کنیم
0
[ 0.6620358529844337, 0.2392574153310505, 0.09240890394397129 ]
زیرک برگشت دید دوستانش دارن بهش نزدیک می شوند زیرک ایستاد تا میمون ها بهش نزدیک شدند میمون ها جلو رفتند و گفتند زیرک ما به تو اعتماد می کنیم و با تو می آییم میمون ها همراه هم جنگل را ترک کردند
0
[ 0.622288383532478, 0.20551405025420774, 0.15395055338362426 ]
شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید در یک مزرعه ی در حال سوختن سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد
0
[ 0.6059733295269383, 0.21853544389231674, 0.17173273281024426 ]
از این رو یکی از چیزهایی که می تواند مایه تباهی جوانان یک جامعه شود روحیه خودبزرگ بینی و به دیده حقارت نگریستن به دیگر فرهنگها است
0
[ 0.6456471836014618, 0.23410071967628568, 0.11113664048389128 ]
مامان زودی گفت خودم بیدار شدم می خواستم قبل این که بره مدرسه ببینمش
0
[ 0.400016864591385, 0.4521509380928958, 0.1293898297144731 ]
مرغ حنائي كوچولو پرسيد كسي مي تواند در دروكردن گندم به من كمك كند
0
[ 0.5085188671497006, 0.34653875915324606, 0.13654394683013826 ]
اکنون معنای این سخن نیچه در کتاب ضد مسیحدجال را نیز می توان دریافت که تنها مسيحی بر صليب جان سپرد
1
[ 0.2941777480310617, 0.5164877636284704, 0.17116398642512076 ]
پسرك فرياد زد واي نه تو نبايد استخوانهاي طلائي را برمي داشتي حالا بايد مواظب دايناسور باشيم
0
[ 0.5345053622879615, 0.28963858156741645, 0.1699620080505305 ]
معاون رگولاتوری با بیان اینکه در این مدل تعرفه گذاری قصد حذف مدل حجمی اینترنت موبایل را نداریم افزود بیشترین تمرکز بر این است که با تعریف بسته های ترکیبی قیمت مکالمات موبایل کاهش یابد
1
[ 0.5790383930947641, 0.32177236817471416, 0.09263933874378771 ]
به عبارت دیگر اگر آنها از پاسخ به فراخوان برای پیوستن به ارتش کوتاهی می کردند ترسو خوانده می شدند
0
[ 0.5558179293715382, 0.22131710667397952, 0.18588191695942843 ]
من با قایق ام حیوانات زیادی را این طرف و آن طرف می بردم
0
[ 0.5105224876963121, 0.30519951452537325, 0.1536353638766895 ]
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست
0
[ 0.6668338380779325, 0.20761195235210983, 0.1080997375328084 ]
هيمهاى درشت مدد مى فرستند و از جوف تنور شررها در هوا ظاهر مى شود روزها برين جملت مكاوحت كردند و حصاريان حملها بيرون مى آوردند
2
[ 0.2335872330730223, 0.5449893574798286, 0.21058741185796992 ]
سازمان ملی گردشگری ویتنام به جوردن ووت رابرتز پیشنهاد کرده که به مدت سه سال سفیر توریسم این کشور باشد
0
[ 0.6627370181672275, 0.17306973960026148, 0.15670129188447227 ]
طرف آن ميخى جنبان مى شود به يكى از خواص داد تا استحكام آن ميخ كنند آن امير بزرگرى داد نام او رشيد سوده گر زرگر كمر بستد و خرج كرد و هر روز كه تقاضاى كمر مى كردند به نوعى ديگر عذرى مى گفت چون مماطلت از حد گذشت او را موكل بر سر كرد تا كمر بازدهد حالت تضييع آن و اتلاف ناچار مى نمايد جهت چنين بى ادبى او را بسته به خدمت پادشاه آوردند
2
[ 0.39189068547537453, 0.4273274610631514, 0.17505458555298606 ]
وی ادامه داد معاون توسعه وزارت بهداشت به دانشگاه ها اجازه داده بدون برگزاری مناقصه نسبت به عقد قرارداد با این شرکت های غیردولتی اقدام کنند آن چیز که موجب فساد می شود این است که گرداننده این شرکت ها مدیران وزارت بهداشت هستند این همان حیاط خلوتی است که موجب فساد می شود این در حالی است که دیوان محاسبات اعلام کرده که فعالیت این شرکت ها غیرقانونی است
1
[ 0.47987380740710295, 0.2661089448612431, 0.19928062663283497 ]
چون پادشاه حاتم بذل خسرو معاشرت از استخلاص اقليم ختاى فارغ البال با مقر سرير خراميد و هركس از پادشاه زادگان و امرا راكهباطراف ربع مسكون فرستاد چون بهر مقصد كه رسيدند با مقصود و مراد خويش محاصره كردن
2
[ 0.3826592499902241, 0.4371031664236858, 0.1697788948487116 ]