audio
audioduration (s) 1
10.4
| corrected_sentence
stringlengths 2
207
|
---|---|
رنگهای آرامبخش |
|
اول کفشها را واکس بزن و بعداً برق بینداز. |
|
بوسههای ملایم |
|
پادشاه دانمارک |
|
خورهی شطرنج |
|
پرسشهای مکرر او سردرگمی مرا بیشتر کرد. |
|
فرچه مخزندار |
|
استفاده از واژهی غلط، او را از ارث محروم کرد. |
|
آن شورشها نمایانگر آشکار نارضایی مردم از دولت بود. |
|
آوازهای مرزی |
|
استعمال دخانیات ممنوع است. |
|
از توجهی که رسانهها به او میکنند خیلی خوشش میآید. |
|
رئیس شرکت ما |
|
چشمانداز آن ویلا یکی از عالیترین دریاچههای اروپا بود. |
|
به قولهای پوچ او اعتماد نکن. |
|
جمعیت مردان در شهر |
|
پاسبانان دوربینهای خبرنگاران را توقیف کردند. |
|
تابستان پرمشغلهای را در نیویورک گذراند. |
|
خاک را با بیل نرم کردم. |
|
تولدت مبارک! |
|
تا آمدم متوجه شوم آتش به اتاق خواب سرایت کرده بود. |
|
روز در حال اتمام |
|
او پیروان خود را از اعمال خشونتآمیز باز میداشت. |
|
با چوب خود ضربهای جانانه بر سر او زدم. |
|
او با سربلندی در امتحان موفق شد. |
|
براساس شواهد موجود به این نتیجه رسیدم که او نخواهد آمد. |
|
اندیشهای که به مغزم خطور کرد... |
|
بیشتر فعالیتها مربوط به ورزش بود. |
|
جزئیات کماهمیتتر را در پانویسها آوردهاند. |
|
جواهرات و غیره |
|
اگر برگزیده شوم از قانون اساسی پیروی خواهم کرد. |
|
به او نگاهی شهوتآمیز کرد. |
|
آنان سرود میخواندند و ما هم به آنها پیوستیم. |
|
رکود اقتصادی باعث از بین رفتن بسیاری از بنگاههای کوچک بازرگانی شد. |
|
چیرگی او در جغرافیا است. |
|
او در عالم اوهام زندگی میکند. |
|
او نسبت به دشمن شکستخورده با ترحم و مهربانی رفتار کرد. |
|
خانه معدوم شدنی است ولی عشق به خدا نه. |
|
چه چیز دیگری میخواهید؟ |
|
اظهار نظر بدون پیشاندیشی |
|
او با دندهی دوم راند و رفت. |
|
خلق زودخشم او |
|
رسالههای آشوبانگیز او |
|
پری به گونههای خود پودر زد. |
|
از درک من خارج است. |
|
او معافیت موقت از خدمت نظام را دریافت کرد. |
|
شعلهپخشکن |
|
تنهایی در لابلای سطرهای شعر او به چشم میخورد. |
|
این سیم خیلی باریک است. |
|
خانهای مشرف به دریای خزر |
|
اتومبیل خاموش شد. |
|
چیزی را روی نوار صوتی ضبط کردن |
|
او ادعا میکند که دکتر است ولی دروغ میگوید. |
|
پیشنهاد او تا جلسهی بعد مسکوت گذاشته شد. |
|
اعداد مرتب، شمارههای رایانه |
|
با او و امثال او معاملهام نمیشود. |
|
بز دستم را به طور ملایم گاز گرفت. |
|
پول برای پرداخت اجاره |
|
شراب جا افتاده |
|
بشکهی بیسوراخ |
|
چفت با صدای تلق بسته میشود. |
|
اندوهگین شدن |
|
پیام دریافت شد -- تمام. |
|
آب و هوای گرم جنوبی |
|
اشخاص مثبت |
|
افسوس میخورم که نمیتوانم بروم. |
|
آن دو رودخانه به یک دریاچه میریزند. |
|
اکنون که حالش بهتر است میتواند به مدرسه باز گردد. |
|
از کودکی به بعد |
|
اندکی پس از مرگ شوهرش او هم دق کرد و مرد. |
|
او باعث شد هفت تیرش گیر کند. |
|
او مجموعهی بزرگ سرودهای مذهبی هندو را خلاصه و ویراستاری کرد. |
|
او تصویر ناامیدکنندهای از وضع اقتصادی کشور ارائه داد. |
|
دیپلماسی ترفندآمیز |
|
آیا میل داری جای خود را با جای من عوض کنی؟ |
|
او نام خود را رسماً و قانوناً عوض کرد. |
|
نزد خدایان ما همچون مگس نزد کودکان بازیگوش هستیم. |
|
تهدیدهای او همه توخالی است. |
|
انگلیسی سهدوره دارد: انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و انگلیسی نوین |
|
به پهنای سه متر |
|
اقدام مستلزم سعی و پشتکار |
|
آنها پولهای خود را روی هم گذاشتهاند که یک اتوبوس بخرند. |
|
برای کندن زمین سفت از کلنگ استفاده میکنیم. |
|
به اتهام خیانتکاری از حزب اخراج شد. |
|
او دستور موکد داد که کسی را راه ندهیم. |
|
برآوردن کلیهی خواستههای کارگران |
|
آنچه را که خداوند مقدر کرده است هیچ بشری نمیتواند عوض کند. |
|
برای سلامتی مادرم دعا کردم. |
|
اسم مرا درست بنویس! |
|
برونگاه فاضلاب |
|
برخی نوارهای کهنهی موسیقی صدای گوشخراشی میدهند. |
|
انواع ماهیها |
|
خیاطی آسان |
|
آیا به صداقت او اطمینان داری؟ |
|
پاسخهای زیرکانهی او حاضران را رودهبر کرد. |
|
او را به خاطر عدم صداقت سرزنش کردم. |
|
این خانهی خود من است و من مالک آن هستم. |
|
تخمهی کدوی نمکزده و برشته |
|
آجر لق در دیوار |
|
دویدن ورزش خوبی است. |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.